💣 اعترافات یک زن از جهاد نکاح ✒قسمت دوم از محل کارم که رسیدم خونه، بدون اینکه استراحتی کنم رفتم سراغ لپ‌تاپم. شروع کردم سرچ کردن که یک مقدار اطلاعات بیشتری راجع به جهاد نکاح داشته باشم. این که قراره با چه نوع تفکری مصاحبه کنم آشفته‌ام کرده بود. وقتی تحقیق کردم آشفته‌تر هم شدم... نکته قابل توجهی که به چشم می‌خورد این بود که از کشورهای متفاوتی مثل تونس، تاجیکستان، افغانستان، روسیه هلند، و .... زنهایی بودند که خاطراتی از آن روزهای وحشتناک گفته باشن ولی از ایران کسی اشاره‌ای به این مطلب نکرده بود. شاید سردبیرمون درست می‌گفت که این خانوم سوژه خاصیه که هنوز شکار رسانه‌ها نشده... با خودم گفتم خدا به داد من برسه که قراره اولین نفری باشم چنین مصاحبه‌ای می‌گیرم. وقتی داشتم خاطرات این طیف از زن‌ها رو می‌خوندم، قلبم داشت کنده می‌شد. آخه آدم چقدر می‌تونه ذی‌شعور باشه که برای رسیدن به بهشت دست به همچین حماقتی بزنه!!! هر عقل ناقصی هم با یک دو دو تا چهار تا می‌فهمید که این ره که می‌روند به ترکستان است نه بهشت.... البته خیلی‌هاشون هم به هوای پول سر از خرابه‌های داعش درآورده بودند که این درست با همون دو دو تا چهار تا که براشون گفتن، باعث راهی شدنشان بود و حالا دستشان در پوست گردو مانده بود و روحشان در گودالی از وحشت ... ذهنم درگیر شده بود یعنی خانمی که قرار بود من باهاش مصاحبه کنم سودای بهشت در سر داشته! یا طمع پول او را به سمت بیابان‌های سوریه کشانده .... نکته دیگری که وجود داشت؛ زن‌هایی که درگیر این توهم شوم شده بودن، یا بی‌سواد بودند، یا سطح سواد کمی داشتن. یعنی حتی دریغ از یک دیپلم. و دقیقاً همسرانشون همه دارای همین ویژگی بودند به علاوه‌ی تعصبی که از کدوم مذهب نمی‌دونم، نشأت گرفته ؟؟؟ همه اینها سرنخ‌هایی به من می‌داد که بدونم سوژه‌ی مصاحبه من چه ویژگی‌هایی داره تا بتونم کارم را راحت‌تر انجام بدم. چیزی که من را نگران می‌کرد، اکثر کسانی که در حین مصاحبه بودن به دلیل یادآوری خاطرات زجرآور و وحشتناک، حال‌شون وسط مصاحبه بد می‌شد و این برای من که قرار بود مصاحبه بگیرم استرس ایجاد می‌کرد... عجب گرفتاری شده بودم! چی می‌شد این مصاحبه را خانم امجد بگیره، وقتی که عاشق همچنین سوژه‌هایی هم هست؟؟ بعضی وقت‌ها سر از کارهای سردبیرمون در نمیارم! حرفهایی که امروز زد با سپردن این مصاحبه به من! شاید می‌خواست حال من رو بگیره که اگر نیتش این بود دقیقا زده بود وسط خال... ◀️ ادامه دارد ... https://eitaa.com/montazeraan_zohorr