📚اعتراض کوبنده معاويه عده اي از صحابه و تابعين دروغگو را با پول خريده بود تا آنها بر ضد امام علي (علیه السلام)، حديث جعل كنند، مانند ابوهريره، عمروعاص و مغيره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبير از تابعين. ابوهريره بعد از شهادت علي (ع) به كوفه آمده بود، و با طرفندهاي عجيبي،(با حمايت از قدرت معاويه) مطالبي را كه با شأن علي (ع) نامناسب بود، مي بافت و به پيامبر(ص) نسبت مي داد، شبها كنار باب الكنده مسجد كوفه مي نشست و عده اي را با اراجيف خود منحرف مي كرد. شبي يكي از جوانان غيور و آگاه كوفه در جلسه او شركت كرد، پس ‍ از شنيدن گفتار بي اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم آيا شنيده اي كه رسول خدا در مورد علي (ع) اين دعا را كرد: اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه: خدايا دوست بدار، كسي را كه علي (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار كسي را كه علي (ع) را دشمن دارد. ابوهريره (ديد نمي تواند اين حديث روشن و قاطع را رد كند) گفت: اللهم نعم: خدا را گواه مي گيرم آري شنيده ام. جوان غيور گفت: بنابرين، خدا را گواه مي گيرم كه تو دشمن علي (ع) را دوست مي داري و دوست علي (ع) را دشمن داري (پس مشمول نفرين رسول خداص هستي)، سپس آن جوان بر خاست و با كمال بي اعتنائي آن جلسه را ترك نمود.  📚داستان دوستان(نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی) https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c