سلام حضرت نجات ، مهدی جان سرانجام این روزهای سختِ پراضطراب ، این شب های سردِ بیقرار ، این سال های غم آلود و هراسناک ، این پاییزهای مکرر و پرغبار... تمام می شود ... سرانجام بر دامان شب ، ستاره های نقره فامِ لبخند ، سنجاق می شود و فصل ها ، بهار در بهار ، پرشکوفه و معطر ، آواز زندگی سر می دهند ... سرانجام شما بازمی آیید و دل های ما آرام می گیرد و غم ، فرو می نشیند ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ...