در کنار هلیکوپتر جنگی‌اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید خندید سرش را بالا گرفت گفت : ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد خبرنگاران حیران ایستادند او آستین‌ها را بالا زد چند نفر به زبان های مختلف از هم می پرسیدند کجا؟خلبان کجا می‌رود ؟ هنوز مصاحبه تمام نشده همانطور که می‌رفت برگشت ، لبخندی زد و بلند گفت : نماز ! صدای اذان می آید ، وقت نماز است. ‎ 🕊️