⬅️ ➡️ بعد از دانشگاه به دلیل مشکلات زندگی کار و ازدواج خیلی کم وقت میکردم از همدیگر یاد کنیم. اما رضا خیلی بود. همیشه هفته ای یکی دوبار زنگ میزد. یا حداقل نصفه شب يه تک رو گوشیم بود از . صبح بهش زنگ میزدم و در حد چند دقیقه که شده بود باهم حرف میزدیم و کلی از صحبتهاش انرژی میگرفتم. خیلی بامعرفت بود