مراء وجدال قلب : نظر من اين نبود كه لجاجتى و يا خداى نخواسته مراء و جدالى در ميان باشد و گرنه خود مى دانم كه از رسول بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص ) نقل شده كه حقيقت ايمان بنده كامل نمى شود مگر اين كه مراء و جدال را ترك كند گر چه حق با او باشد. و در جاى ديگر فرموده : دشمن ترين مردم در نزد خدا، لجوج خصومت كن است . (231) گوش : همگى شما قلب را مورد حمله قرار داده ايد، خود شما ديگر زيانى نداريد؟ زبان آقاى گوش !خوب بود تا به حال كه شما گوش بويد، باز هم در حال استماع به سر مى برديد، چون در اين معدن چيزهائى پيدا مى شود كه در ساير جاها نيست . گوش : مثلا. زبان : آيا شما به تعقيبات نماز و دعاهائى كه از ائمه هدى (عليهم السلام ) در عقب نمازها وارد شده آشنائى نداشته و عادت نكرده ايد؟ گوش : چطور؟ زبان براى اين كه در اكثر تعقيبات چنين دارد: خدايا قلبهاى ما را سالم از بديها قرار ده !(232) و يا آن كه دارد: خدايا قلب ما را از نفاق پاكيزه فرما (233) و چنين تعبيرهايى در ادعيه ديگر درباره دوست عزيز ما (قلب ) وارد گشته . گوش : اتفاقا در همين دعاها اول از شما ياد شده ، چرا شما ذكر خود را فراموش كرده به عيوب ديگران مى پردازى ؟ مگر در همان دعاها اين تعبيرها در حق تو نيست : خدايا زبانم را از دروغ پاك ساز، و در دعاى ديگر دارد: خدايا زبانهاى ما را راستگو قرار ده (234) و در جاى ديگر چنين مى خوانى : پروردگارا!تو را با زبانم نافرمانى نمودم و اگر مى خواستى مرا لال مى ساختى (235) پس چرا كم لطفى مى فرمائيد؟ زبان : خوب دعائى را عنوان كرديد، در اين دعا حضرت موسى بن جعفر (ع ) همه اندامها را عنوان فرموده و چقدر دعاى جالبى است كه انسان در سجده بخواند، من مى پذيرم كه در اين دعا نخست از من ياد شده ، ولى بعد از آن چنين مى فرمايد: و تو را با چشمم معصيت كردم ، و اگر مى خواستى سوگند به عزتت كه مرا نابينا مى ساختى و تو را با گوشم نافرمانى نمودم و اگر مى خواستى قسم به عزتت كه مرا كر مى نمودى و تو را با دستم عصيان كردم و اگر مى خواستى سوگند به عزتت مرا بى دست مى ساختى و تو را با پايم نافرمانى نمودم و اگر مى خواستى سوگند به عزتت مرا بى پا مى كردى ، و تو را با عورت خود معصيت كردم و اگر مى خواستى قسم به عزتت مرا عقيم مى نمودى و تو را با تمام اندامهايم - كه بر من به آنها نعمت بخشيد، كه اين نافرمانى از من پاداش تو نيست - نافرمانى كردم . (236)