رهبر انقلاب در دیدار اخیر با معلمان از آنها خواستند که شاگرد را مثل فرزند خود بدانند اما در ابعادی بزرگ‌تر می‌توان گفت مخاطب این فرمایش رهبری که در آن دیدار فرمودند:« شما در مورد پسر خودتان یا دختر خودتان چه آرزوهایی دارید؟ نمی‌خواهید خوشبخت باشد؟ نمی‌خواهید سربلند باشد؟ نمی‌خواهید عاقل باشد؟ نمی‌خواهید باسواد باشد؟ نمی‌خواهید رفتار او در جوامع، در خانواده‌ها، احترام‌برانگیز باشد؟ انسان راجع به بچّه‌اش این چیزها را می‌خواهد؛ عین همین‌ها را از این شاگردتان هم بخواهید»، همه متولیان فرهنگی و مسئولان امر در حوزه‌های مختلف هستند. امروز اینکه تنها از آموزش و پرورش بخواهیم متولی بحث تربیت فرهنگی نوجوانان ما باشد انتظار کاملی نیست، آن هم آموزش وپرورشی که همین حالا با کمبود 50 هزار مربی تربیتی روبروست و بیش از 97 درصد بودجه‌اش صرف حقوق و دستمزد می‌شود و سال‌هاست گرفتار در چمبره و تسلط مافیای کنکور و اولویت پیدا کردن آموزش بر پرورش و تبدیل مدرسه یعنی محل درس گرفتن و تعلیم سبک زندگی و تقویت و نهادینه کردن باورهای مترقی مانند فلسفه حجاب و عفاف، به آموزشگاه تست زنی و به تعبیر رهبری دالان عبور برای رسیدن به دانشگاه شده است. چه انتظاری است از جوانی که از دوران کودکی در سایه کم کاری رسانه ملی و مسئولان امر و از طرفی غفلت خانواده‌ها در معرض انواع انیمیشن‌های بیگانه با تزریق زیرپوستی فرهنگ غربی، یا تربیت رها شده اما مهم سبک زندگی غربی در برخی مهدهای کودک، آموزشگاه‌های آزاد، فضای مجازی رها، و تاسف برانگیزتر تولیدات بعضاً مخرب سینمایی داخلی با فرسنگ‌ها فاصله از ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی قرار گرفته با پراکندگی و معطلی و ناهماهنگی نهادهای فرهنگی و کم رنگ بودن امور پرورشی در مدارس حتماً به سطحی بالا از کسب معارف و ارزش‌ها و باورهای کلیدی همچون حجاب دست پیدا کند؟ اما فرصت جبران تمام نشده و می‌توان همچنان امیدوار بود اگر با آسیب شناسی مسیر گذشته و نیازسنجی درست راه پیش رو درست تصمیم گرفته و بهتر از آن درست رفتار شود.