بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام علیکم
🛑 سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار، گفت:
جایی شد دل تو هم بسوزه به حال حسین؟ گفت:
یك جا،
همه جا هلهله می كردم؛
كف می زدم؛
خوشحال بودم.
یه جا دل من سوخت؛
دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت؛
بین میدون متحیر بود؛
نمی دونست كجا بره،
یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،
گفت:
خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله،؟
رفت سمت خیمه ها؟
گفت:
نه امیر،
دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،
با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند.😭😭
پدر با كودكی پرپر نشسته،
به روی خاك ها مادر نشسته،