ادامه ص قبل👆👆👆 ولی بعد از شنیدن داستان توسل من بی اختیار قلم از دستش برزمین افتاد؛ ‌ و با یک حالت معنوی که بر اثر نام مولی الکونین امام حسین (علیه السلام) به او دست داده بود؛ پشت میز طبابت نشست؛   و قطره قطره اشک بررخسارش می ریخت.   لختی گریه کرد؛ وسپس گفت: آقا، این ناراحتی شما جز توسل وعنایت و امداد غیبی چاره وراه علاج دیگری نداشت. ♦️کسانی که دعوتنامه ی کربلا می خواهند؛ به این بی بی سه ساله متوسل شوند؛ باتوسل به او خیلی گره ها باز شده است. رقیه دختری شیرین زبان است؛ عزیز جان بابا ، مهربان است؛ دو دستش گرچه کوچک بوده اما، در آن حاجات کل شیعیان است.