💠 دفاع مقدس در کلام امام خمینی(ره) تاریخ سخنرانی: 15 آبان 1362 ...فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه‏‌ها جنگ مى‏كنند، با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مى‏كشند شما هم مى‏كشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزه‏‌اى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مى‏كنيد، آنها براى شيطان جهاد مى‏كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند. من به آن قدرتمندانى كه در جبهه‏‌ها ايستاده‏‌اند و الآن مستأصل كرده‏‌اند صدام و صدامى‏ها را عرض مى‏كنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تا كنون بناي‌تان بر همين بوده است و ان‌شاءاللَّه از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما آنها را عزيز مى‏دانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضى‏شان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همان طور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شرّ صدام است، آنها، بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانواده‏‌هاى آنها، بر خود آنها، اشخاصى كه از آنجا آمده‏‌اند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمده‏‌اند مى‏گويند اگر اشخاص عادى ريش داشته باشند مى‏گيرندشان، اگر تسبيح دست‏شان باشد مى‏گيرندشان به ترس اينكه اين حزب‌اللَّه شايد باشد، خانواده‏‌هاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مى‏كنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است. يك كس ديگر او را اذيت مى‏كند او كس ديگر را صدمه مى‏زند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمباران‏هاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اين طورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث، و الآن داريد مى‏گيريد. توجه كنيد كه مبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى اينها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همان طورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مى‏كند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم؛ نه، هيچ همچو نيست. موازين، موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مى‏كند. بنا بر اين، بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند، تجاوز از محلش نشود. و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى‏رسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مى‏زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اين طور جنون پيدا مى‏كنند. اينهايى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى‏كنند، وقتى شكست مى‏خورند بسيار هم ضعيف مى‏شوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفه‏‌اى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه‏‌هايشان نشسته‏‌اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه به او بپرد براى اينكه، در جبهه- او را- سيلى به او زده‏‌اند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردان‏هايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه، و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستاده‏‌اند. خوب، اين صدمه مى‏بيند، صدمه روحى مى‏بيند، عقل هم كه ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده‏‌ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمى‏تواند كارى بكند، به بهبهان و- نمى‏دانم- مسجد سليمان و جاهاى ديگر هم تعدى مى‏كند. اينها به واسطه ضعف روح است، و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. صحيفه امام، ج‏18، ص: 213