بسمهتعالی.
گر چه همیشه مایل بوده ام که خواننده نقطه نظرات دوستانم باشم، ولی فقط برای تبیین بیشتر به چند نکته اشاره می کنم:
1⃣ عنوان و تأکید صحبت ما در این همایش، بر "ایدئولوژی رژیم رضاخان" بود نه ایدئولوژی شخص رضاخان به عنوان یک ایده فردی. [البته مجری اصلی این ایدئولوژی، رضاخان بوده و نکات مهمی در شیوه اجرای او قابل ذکر است].
2⃣ برخلاف آنچه که بسیاری بر این نظرند که برکناری رضاخان از قدرت به سبب گرایش وی به آلمان و مقاومت در مقابل انگلیسی ها در اخراج آلمانی ها بود، بد نیست که فقط به کتاب آقای مسعود بهنود «از سید ضیا تا بختیار» مراجعه کنند که می نویسد رضاخان، همه خواست انگلیسی ها را پذیرفت و همه کارشناسان آلمانی مقیم ایران و خانواده هایشان را تحویل انگلیسی ها داد. ارتشبد طوفانیان هم در خاطرات شفاهی خود مطلب مشابهی دارد و می افزاید که رضاخان می گفت همه خواست انگلیسی ها را انجام دادم دیگر از من چه می خواهند؟ مرحوم دکتر زرین کوب در کتاب «روزگاران؛ تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی» نیز چند بار تأکید می کند که جای هیچ تردیدی نیست که رضاخان را انگلیسی ها برای اجرای اهداف خود بر سر کار آوردند و همان ها هم از قدرت برکنار کردند.» این سه شخصیت، نسبتی هم با جمهوری اسلامی ندارند که آنها را متهم به «مورخان دولتی» کنیم.
3⃣ اعتراض به دیکتاتوری رضاخان از چند هفته پیش از برکناری از قدرت و با آغاز افشاگری رادیو لندن علیه وی آغاز شده بود. عباسقلی گلشائیان، کفیل وزارت دارایی در دوران رضاخان، در مجله «روزگار نو» که پس از انقلاب در لندن منتشر می شد در اواخر دهه ۶۰ نوشت که مردم در هفته های پایانی حکومت رضاخان، شب ها بر روی دیوار کوچه های تهران شعارهای تند علیه شاه می نوشتند و روزها آژان ها پاک می کردند و آن قرائن نشان می داد که ترس مردم از رژیم ریخته شده و او ماندنی نیست و باید برود.
4⃣ نمیدانم که چرا بسیاری از کسانی که داعیه تاریخدانی دارند، آگاهانه یا ناآگاهانه، در مطبوعات و فضای مجازی و حتی کتابهای تاریخی و کلاس های دانشگاهی هیچگاه به اصلاحات و نوسازی های امیرکبیر که حدود ۸۰ سال قبل از رضا شاه و با فقدان امکانات مادی و انسانی و با وجود کارشکنی های فراوان سفرای انگلیس و روسیه و مخالفان داخلی در زمینه های نظامی، صنعتی، آموزش عالی، بهداشتی، و ایجاد امنیت انجام داد، کوچکترین اشاره ای نمی کنند و همه آنها را مرهون رضاشاه می دانند؟ و حال آن که برخی از صاحب نظران، اقدامات امیر را در دعوت از کارشناسان اروپایی به کشور برای آموزش علوم جدید، از نظر مالی و فرهنگی، بهتر از اعزام دانشجو به اروپا در زمان رضا شاه دانسته آند. بد نیست که به کتاب «کاروان فرهنگ در فرنگ» نوشته آقای جلال ستاری مراجعه نمایند.
محمدحسن رجبی دوانی
۱۴۰۰/۶/۲۷