جذامی‏ها، گرفته و غمگین دور تا دور هم جمع شده بودند آن‏ها خاموش بودند و آن‏قدر فقیر که نان خالی هم گیرشان نیامده بود؛ مردم می‏گفتند: با آن‏ها نباید معامله کرد به آن‏ها نباید چیزی داد بیماری آن‏ها خطرناک است آن‏ها باید زودتر بمیرند تا مرضشان ریشه‏کن شود؛ فقط یک نفر بود که آنها را میهمان میکرد و دل به دلِ شان میداد "علی بن الحسین(؏)" مولای ِ سجاده ها به چیزی دیگری می‏اندیشید به دل پاکِ جذامی ها که پر از حرف بود پر از غصه و پر از مهربانی .. 💚