سلام مشهدجان! من کلات هستم برادرکوچک شما! مرا همه ی برادرها و خواهرهایم دوست دارند،نه از آن جهت که درحد خود می پندارند بلکه به این خاطرکه کوچک هستم و به سبب داشته های کودکانه ام شیرینم.البته گاهی شیرینکاریهایی هم دارم یکی لوپم را،می کشد یکی گوشم را می مالد یکی دستم را،می گیرد یکی دست نوازشی به سرم می کشد یکی هم وعده شکلات درسر خرمن می دهد و ... عزیز برادر! همه به آب و هوای من،به طبیعت من،به برنج و گردو و دیگرمحصولات باغی من،به آثارباستانی من،به فرهنگ بومی وعشایری من،به هنرهای دستی من،به آداب ورسوم سنتی من وصدها داشته من،عشق می ورزند و همه روزه با کوچکترین فرصتی سر از پا نشناخته به سویم می شتابند اگرچه فقط آنها منتفع می شوند و بعضاً تنها خرابکاریهایشان،درپیکره طبیعتم باقی می ماند بااین حال من هم،به داشته های خود و هم حظی که دیگران می برند راضی ام. مشهدجان یک زمانی داشته های طبیعی من،علاوه برآن که فرزندان خودم را،غرق در وفور نعمت کرده بود عائله همسایه ی دیواربه دیوارمان ترکمنستان را هم،به فیض می رساند ولی هم اکنون فرزندان خودم نیز از خانه فراری شده اند و با تحقیر تمام در کنارسفره دیگر برادران نشسته اند تا شاید قوت لایموتی به کف آرند و به غفلت نخورند. برادر عزیزم آن متاعی را که تو به آن،چشم دوخته ای و می خواهی از چنگم بیرون آوری،همه چیز من،همه ی دار و ندار من و در یک کلمه تمام زندگی من است.بله آ آ آ آب؟! می دانم دو بخش است،بخش اول "آرزو"وبخش دوم"باران"است.والله درطول تاریخ همه ی آرزوی فرزندانم از آسمان همین بوده است اما چه کنم که هرسال که می گذرد دریغ از پارسال! برادرجان نمی خواهم بیشتر از این سرت را به درد آورم و خاطر عزیزت را،آزرده کنم می دانم که سخت تشنه ای و تشنگی ات هم مرا،سخت می آزارد اما از قدیم گفته اند"چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است"البته این را هم می دانم که تو هم به شدت تشنه ای و هم بزرگ و قدرتمند،اگر اراده کنی می توانی داشته هایم را،ازکفم بیرون بکشی بااین حال امیدآن دارم اولاً نیازت را،ازجای دیگری مثلاً منبع بزرگی مانندخلیج فارس و دریای عمان یا مخزن بزرگتری همچون اقیانوس هند تامین نمایی ثانیاًاگر راست می گویی و می خواهی موقتاً رفع عطش کنی خواهشی که از شما دارم این است که در ازای این رفع تشنگی،حداقل دو کار برایم انجام دهی اول جاده ارتباطی بین من و خودت را،با حفر تونل نزدیکتر و به جاده دوبانده تبدیل کنی و دیگر اینکه با مهار آبهای سطحی وایجاد سد و کانال به عائله و فرزندانم شغل ایجاد نمایی تا حداقل در قبال رفع تشنگی تو، من هم از گرسنگی تلف نشوم هرچند که از قدیم گفتند"سیر چه خبر دارد از حال گرسنه" دیگر عرضی ندارم به جز،دوری و آرزوی رفع نیاز و ملال شما،به دیگر برادران هم سلام برسان بگو هوای برادرکوچکتان کلات را،داشته باشید. ارادتمند،برادرت کلات نادری ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۲/۲۷ https://t.me/hammamghaleh