هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 تشییع خورشید لبنان (۱) 👤 🔸نوشتن درباره «سید شجاعت»، «سید درایت»، «سید صبر» و «سید توکل» بسیار دشوار است. بعد از غم سنگین رحلت حضرت امام خمینی ـ رضوان‌الله تعالی علیه ـ غم دیگری به سنگینی غم شهادت عالم مجاهد «سیدحسن نصرالله» نداشته‌‌ایم و حقیقتاً تحمل آن فوق طاقت است اما چه می‌توان کرد و چه می‌توان گفت. 🔸سیدحسن نصرالله حسب آنچه از خود او در تعبیر خوابی که در اوایل جوانی‌اش شنیده‌ایم، مبعوث شد تا یک مشکل اساسی امت اسلام که تصور غلط شکست‌ناپذیری رژیم دست‌نشانده اسرائیل بود، حل کند و حل کرد. سیدحسن این را از نقطه زیر صفر شروع کرد، آنگاه که رژیم غاصب نه فقط بر فلسطین تسلط کامل پیدا کرده بود بلکه نیمی از سرزمین لبنان را هم به تصرف خود درآورده بود و صحنه سیاسی لبنان را هم از طریق روی کار آوردن فالانژها در کنترل خود داشت. سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله، سیدهاشم صفی‌الدین و... کار خود را با نگاه به یک عبارت امام که «این غده سرطانی باید ریشه‌کن شود» شروع کردند. آنان اعتقاد داشتند این هم راهبرد است و هم افق، یعنی هم ضرورتاً باید به این سمت حرکت کرد و هم این حرکت به نتیجه می‌رسد. این گام اول در راهی بس دشوار بود؛ «ایمان به ولی خدا». 🔸سیدحسن نصرالله و یاران او تشکیلاتی را برای تحقق راهبردی که ولی خدا معین کرده بود به راه انداختند، تشکیلاتی که نه آنچنان بزرگ بود که ظاهراً تناسبی با تحقق چنین هدف دشواری داشته باشد و نه آنچنان مجهز بود که نسبتی با تجهیزات رژیم غاصب داشته باشد. نام این تشکیلات، «حزب‌الله» شد. اما اگرچه در عنوان تشکیلات کلمه حزب‌ وجود داشت آنان واقعاً حزبی تأسیس نکردند چرا که احزاب با یک هدف ملی و برای مشارکت در یک روند سیاسی و در نهایت به دست گرفتن قدرت تشکیل می‌شوند در حالی که حزب‌الله مأموریت خود را از آغاز، آزادسازی فلسطین قرار داده بود و از حیث مرامنامه آدرس مفهوم بلندی در فرامرزها می‌داد؛ «ولایت فقیه». بنابراین حزب‌الله حزب نبود و از این‌رو از همان آغاز، «جنبش انقلابی حزب‌الله» نام گرفت که البته بعداً همه آن را حزب‌الله می‌خواندند. خود این نام‌گذاری از دو تغییر اساسی در روند سیاسی لبنان و منطقه خبر می‌داد؛ یک تغییر، تغییر در «ماهیت» بود. «حزب‌الله» به ایده‌ای قرآنی و دینی اشاره داشت و این در زمان پیدایی این جنبش، «خرق عادت» به حساب می‌آمد چرا که احزاب و تشکل‌ها تا آن زمان با جانمایه‌های قومی، مرامی و مدرن پدید می‌آمدند و البته فقط جمعیت خاصی را دربر می‌گرفتند، حزب‌الله یک حزب قرآنی بود که دلبستگان به قرآن و معارف غنی انسانی آن مورد توجه قرار می‌داد. اساس حزب توأم با بشارت‌های قرآن بود که «فَإِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبونَ» این بشارت، آن جلوه‌های یأس‌آلودی که در دهه‌ 1350/ 1970 و پیش از آن در رهگذر افکار و تشکل‌های ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اومانیستی پاشیده شده بود را کنار می‌زد و خدا را که «مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ» است را بر تارک مبارزه قرار می‌داد. تغییر اساسی دوم، میدان عمل حزب بود، آزادی فلسطین به عنوان یک آرمان بزرگ، صحنه عمل را از تلاش برای به دست گرفتن قدرت، به جانبازی برای تحقق یک آرمان مهم تبدیل می‌کرد و معلوم بود کسانی به این جنبش می‌پیوندند که خود را برای هدفی بسیار دشوار و توأم با قربانی شدن آماده کرده باشند. بنابراین در این حرکت هیچ کورسویی از کسب مال و مقام وجود نداشت تا دنیا‌طلبان در آن راهی داشته باشند. سیدحسن نصرالله و یاران او دسته‌دسته در این راه شهید شدند و در این مسیر سرخ تفاوتی بین «دبیرکل» و نیروی عادی بدنه وجود نداشت! سری به گلزارهای شهدای حزب‌الله در بیروت و... بزنید تا ببینید گویا مزد همه مجاهدان فقط شهادت بوده است و هر که در این بزم نزدیک‌تر بوده، این جام را زودتر سر کشیده است. 🔸حزب‌الله لبنان با این تفکر و ایده خالص کار را شروع کرد و تا آخر و در طول ۴۳ سال به این میثاق باقی ماند و زین پس نیز به امید خداوند متعال بر این میثاق باقی می‌ماند. دلیل و برهان قاطع ما تشییع جنازه تاریخی دیروز شهیدان سیدحسن و سیدهاشم است. باید ضمن اعتراف به عظمت، خلوص و تأثیر بنیادی عالم مجاهد و شهید سیدعباس موسوی گفت دستاوردهای شگرف حزب‌الله عمدتاً مرهون سیدحسن نصرالله و بزرگان همراه او امثال عالم فرزانه و مجاهد شهید سیدهاشم است. سیدحسن نصرالله 28 بهمن 1370 / 16 فوریه 1992 پس از شهادت سیدعباس ـ که سیدحسن او را مرشد خود می‌خواند ـ اداره حزب‌الله را به‌دست گرفت و تا لحظه شهادت آن را ادامه داد. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online