🎙 جلسه چهارم در محضر 🔶دقیقه 4 حجاب های بسیاری در بین راه هست، هم حجاب هایی از نور، هم حجاب هایی از ظلمت، البته حجاب های ظلمت مثلا همین گناه هایی است که انجام می دهیم، غفلت هایی است که داریم، توجه به دنیاست، همین که توجه به دنیا داریم، اینها حجاب های ظلمت است، چون خود دنیا ظلمت است. 🔶دقیقه 5 همه ی ما در درون مان یک خلاء احساس می کنیم، یک نداری احساس می کنیم، می خواهیم این خلاء را پر کنیم. منتهی چیزی که هست خیلی ها می خواهند با دنیا پر کنند، خیال می کنند اینکه ندارم، یک چیزی از درون میگه «میخوام» من ندارم خیال میکنه که، یعنی خانه می خواهم. مثلاً فرض کنید که ماشین می خواهم، مقام می خواهم، علم می خواهم، یخچال می خواهم و... میرود دنبال، اما باز می بیند که نه اشباع نشد، پر نشد این به خاطر این است که انسان یک روح بی نهایت طلب دارد، یک روح نا متناهی طلب دارد. و چون خود روح از نزد خدایی آمده که بی نهایت است لذا می خواهد به پیش آن بی نهایت برگردد. 🔶دقیقه 9 کار شیطان، زینت است. «زین لهم الشیطان» شیطان زینت می دهد. زیبا می کند، نیست را هست جلوه می دهد. یعنی دنیا نیستی است که توسط شیطان هست جلوه کرده است. 🔶دقیقه 12 من هر چه از دنیا جمع کنم، ظلمت جمع کردم. 🔶دقیقه 15 این توجهاتی که ما به دنیا داریم، اینها حجاب های ظلمانی هستند. اینها در واقع حجاب هایی هستند که بین ما و آن نور مطلق جدایی انداختند. 🔶دقیقه 17 وقتی که انسان آخر سفر اول را طی می کند، سفر از خلق به حق، سفر از ظلمت به نور، در اینجا باید باز یک سفری کند از نور به نور، یعنی حجاب های نوری را یکی پس از دیگری طی کند، از مقامات ملائکه بگذرد، برود تا به ذات خدا برسد. 🔶دقیقه 18 این اسم العزیز، یک اسم عجیبی هست در میان اسماء الله که دیگه جا برای کسی نمی گذارد، از اسماء جلاله خیلی قوی هست. 🔶دقیقه 23 «هو معکم» تحمل فراقش را هم نداریم. چرا؟ چون خداوند آن حقیقت اصیل وجود ما را تشکیل می دهد. وجود اصلی ما در واقع وجود خداست. 🔶دقیقه 23 انسان ها معمولاً همه یک غم پنهانی دارند. حالا درسته گاهی غم دارند که من خانه ام فرش نداره، خانه ندارم، ماشین ندارم. این غم ها هست. اما غم های واقعی نیست. 🔶دقیقه 27 انسان ها نسبت به این جنون خودشان علم ندارند، نسبت به این دیوانگی که نسبت به او (خداوند) دارند، علم ندارند. اینکه فراق از او دیوانه شان کرده است. 🔶دقیقه 28 حقیقت سجین بودن دنیا 🔶دقیقه 31 «ولا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء» هیچ کس نمی تواند به گوشه‌ای از علم خدا برسد (علم یعنی وجود، وجود یعنی علم) هیچ انسانی نمی تواند به وجودی از خدا احاطه پیدا کند مگر اینکه خود خدا بخواهد. چون علم یعنی احاطه وجودی 🔶دقیقه 36 اگر واقعاً حقیقت مرگ برای انسان ها معلوم باشد که قضیه چیست؟ حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید که پیامبر اکرم همه مسائل مربوط به عالم برزخ را به مردم نگفت، اگر می گفت، دیوانه می شدند. 🔶دقیقه 38 تنها حقیقتی که، تو در این عالم می توانی بهش برسی، آن مقدار از نور خداست که در قلب تو بتواند بتابد و این هم بستگی دارد به آن مقداری از قلبت را بتوانی صیقل بزنی، بتوانی قلبت را پاک کنی. https://eitaa.com/moravej_tohid/3375🆔 @moravej_tohid