هوالحکیم
دعای عرفه ( توحید صدقین )
.. در عرفه نه اینکه بیرون حَرَم است ، انسان اول که میرود در خانه خدا طواف میکند ، آنجا محل فناست ، اگر حاجی حاجی باشد ( به معنای واقعی حاجی باشد ) وقتی که میرود و وارد مسجدالحرام میشود او در مقام فناست ، فنای در اسماء الله هست . خود مسجد الحرام مظهر مقام واحدیت هست ، آنجا حاجی فنای در خداست ( هیچی حالیش نمیشود ) مثل آدم های بیهوش هیچی نمیفهمد .
یعنی اگر حاجی حاجی باشد مدتی که در حَرَم هست ، یعنی در مسجدالحرام هست ، هیچی حالیش نشود ، نه غذا بخورد ، نه آب بنوشد ، نه بخوابد ، یعنی نمیفهمد ( مثل آدمی که مست هست ، آنطور ) یک سکری دارد ، فنا شده است ، فنای فی الله شده است و هیچی حالیش نمیشود .
چیزی که هست در باطن اسماء بر رویش تأثیر میکنند ، اسماء بر روحش تأثیر میکنند . بعد وقتی که در عرفات از حَرَم بیرون میاید ( چون عرفات در بیرون حَرَم هست ، تقریباً ۱۴ کیلومتری فاصله هست ) ، وقتی که از منطقه حَرَم بیرون میاید ، یعنی از حالت فنا بیرون میاید در مقام " صحو بعد المحو " است ، یعنی در عرفات به هوش میاید ، وقتی که به هوش میاید ، اسمائی که در خانه خانه خدا بوده و در مسجدالحرام بوده در روحش تأثیر کردند و ناخودآگاه در روحش اثر گذاشتند در آنجا به ظهور میایند .
لذا اسماء را میبیند ، بعد خودش را میبیند ( خودش را می یابد ) بعد شروع میکند میگوید :
انت الذي مننت ، انت الذي انعمت ، انت الذي احسنت ، انت الذي اجملت ، انت الذي افضلت ، انت الذي اكملت ...
لذا این دعایی که امام میخوانند مالِ عرفات هست ، عرفات مقام تفصیل واحد است ، یعنی آن حقیقت واحدی را که در مسجدالحرام گرفته است در عرفات از هم باز میشوند و آن اسمائی که در باطن انسان وارد شده است همه آشکار میشوند .
اینست که مناجاتی که امام میکند مطابق حالش هست ، مطابق شأنش هست ( به طور مثال الان اگر کسی به ما بگوید که یک دعا بکن ، دعا میکنیم ، اما معلوم نیست که مناسب حال باشد ) مانند آدمی که در بیابان به سختی گرسنه هست ( خیلی شدید گرسنه هست ) او که نمیگوید خدایا به من پول بده ، میگوید خدایا به من نان بده و یا خیلی تشنه هست ، نمیگوید که خدایا به من لباس بده ، میگوید خدایا به من آب بده .
دعا باید مقتضای حال باشد ...
دعا باید از قلب بر زبان بجوشد ، شما اگر به امام حسین در مراسم حج بگویی در خود مسجدالحرام دعا کن ، شاید هیچ نگوید ، در مقام فناست دیگر ، زبان بند میشود ، محو است ، بعد که بیرون از حرم میاید ، میگویی دعا کن ، حالا میگوید :
انت الذي مننت ، انت الذي انعمت ، انت الذي احسنت ، انت الذي اجملت ، انت الذي افضلت ، انت الذي اكملت
نه اینکه خودش را یافته است ( خودش را می یابد به اضافه اسمائی که بر رویش تأثیر کرده است ) یعنی از مقام تجرید شهود به مقام شهود ناخالص آمده است ... (چون عارف در همه مقامات باید خدا را عبادت بکند ، هم در مقام جمع ، هم در مقام تفصیل و ... )
اگر انسان واقعاً بر روی خودش کار کرده باشد به حج که میرود اینها را می یابد ، یعنی در همان مدتی که در عرفات هست در آنجا کاملاً اسماء از مقابلش رژه میروند ، ظهور دارند و اسماء را می یابند ، آن ظهوراتی که اسماء بر رویش گذاشته اند آنها را در خودش می یابد ( کاملاً می یابد ) یعنی عرفات ( بحث عرفات را مفصل در اسرار حج آورد ه ایم ) روز مطالعه خودت هست ، در عرفات خودت را مطالعه بکنی ، ببینی در مسجدالحرام که بودی چکار شده است ، خدا با تو چه کرده است ، اسماء چطور بر رویت تأثیر گذاشتند ، اسمائی که بر رویت تأثیر گذاشته اند چه اسمائی هست ، که در همین دعای عرفه امام ( ع ) انگار دارد از اینها خبر میدهد ، همین اسمائی که امام علیه السلام بیان میفرمایند ، مثلاً آنجایی که میفرمایند :
" انت الذي مننت " یعنی اسم منان بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي انعمت " اسم منعم بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي احسنت " اسم محسن بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي اجملت " اسم مجمل ( یعنی زیبا کننده و یا جمیل ) ،
" انت الذي افضلت " اسم مفضل ،
" انت الذي اکملت " اسم مکمل ،
" انت الذي رزقت " اسم رازق ،
" انت الذي وفقت " اسم مُوَفِق ( یعنی توفیق دهنده ) ،
" انت الذي اغنیت " اسم غنی ( یعنی غنی کننده ) ،
" انت الذي سترتت " اسم ساتر ،
" انت الذي غفرت " اسم غافر ،
" انت الذي کفیت " اسم کافی ،
" انت الذي هدیت " اسم هادی ،
" انت الذی ایّدت " اسم مؤید ،
" انت الذي نصرت " اسم ناصر ،
" انت الذی شفیت " اسم شافی ،
" انت الذي عافیت " اسم عافی " ،
" انت الذي اکرمت " اسم مُکرم و همینطور ( همه این اسم ها ، امام که در مسجدالحرام بوده بر رویش تأثیر گذاشته است و حالا که میاید در وجودش " برای خودش " باز میشود و خداوند همه اینها را به او داده است ) .
این اسماء وقتی که باز میشوند از ...
ادامه مطلب👇