ادامه مطلب☝️ ... این اسماء وقتی که باز میشوند از طرف رب هست ، از طرف خودش هم میگوید :  " أَنا الَّذي أسـأتُ " من کسی هستم که گناه کردم " أَنا الّذي أَخْطأتُ " من کسی هستم که خطا کردم " أَنـا الَّذي هَمَمْتُ " من کسی هستم که اراده گناه کردم " أَنا الَّذي جهِلْتُ " من کسی هستم که جاهلم " أَنا الَّذي غفلْتُ " من کسی هستم که غافلم و ..‌. یعنی کمالات را به رب نسبت میدهد و نقص ها را به خودش نسبت میدهد ( هم وجود خدا برایش باز میشود و هم وجود خودش باز میشود ) . شما این دعا را که میخوانید ... اسماء اضافیست ، یعنی همینطور که خدا را نسبت به خودش میسنجد و خودش را نسبت به خدا میسنجد : " الهی و سیدی، الهی امرتنی و عصیتک " تو امر کردی ، من عصیان کردم ، یعنی تو آمِر هستی ، من عاصی هستم "  و نهیتنی فارتکبت نهیک " تو ناهی هستی من مرتکب هستم و همینطور ... باز میاید در اینجا که : " لا اِلهَ اِلا اَنتسبح انک اِنى کنتُ منَ الظالِمین " الاهی جز تو نیست و من ظالم هستم "لا اِله اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ المستغفِرین " تو الاهی ، من مستغفرم " لا اِله اِلا اَنت سبحانک اِنى کنت من الموحدین " هِی خدا و هِی خودش . " لا اله اِلا اَنت سبحانک اِنى " آنجا أنتَ ، اینجا إني ، تو - من " لا اِلهَ اِلاّ اَنت سبحانک اِنـّىکنت من الْوجلینَ " " لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ " تو الاه هستی ، من راجی ( امیدوار ) هستم و همینطور ... دعای عرفات دعایی هست که کثرت بر دعا حاکم است ، کثرت اسمائی بر دعا حاکم است تا میرود و اوج میگیرد تا ... این دعا دو قسمت است ، آن قسمت آخرش خیلی اوج گرفته است و رفته است " اِلـهى اَنـَا الفقیر فىغِناى فکیف لا اکون فَقیراً " من کسی هستم که در عین اینکه غنی هستم فقیرم ، در عین اینکه عالم هستم جاهلم و همینطور میرود تا میرسد به آن جاهایی که دیگر خیلی اوج میگیرد در ... این قسمت دومش را بعضی ها گفته اند مالِ دعای عرفه نیست ، خیلی مضامین عرفانی عجیبی دارد ، مثلاً میگویند عرفا ضمیمه اش کرده اند ، ولی بعید است ، چون مطالب خیلی متعالی هست ، نمیشود که کار بشر باشد " باید از زبان معصوم در بیاید " " عمیت عین لا تراک علیها رقیبا " " كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقرٌ إليك " چگونه استدلال شود بر تو از روی چیزی که محتاج توست ، یعنی میخواهد بفرماید که : ( برهان یا انی هست و یا لمی هست ) برهان انی یعنی از معلول به علیت پی ببری ، مثلاً فرض بکنید که من وارد این اتاق میشوم ، میبینم که هوای بیرون سرد است و تا میایم اینجا میبینم گرم است ولی منبع حرارت را نمیبینم ، فقط احساس میکنم گرم است " میگویم اینجا گرم است ، هر جا گرم باشد ، منبع گرما وجود دارد ، پس در این اتاق منبع گرما هست ( یعنی از معلول به علت پی بردم ، از گرما به منبع گرما پی بردم ) این یک نوع ( این را برهان انی میگویند ) و نوع دیگری هم برهان لمی است ، لمی از علت به معلول میرسی ، یعنی مثلاً فرض کنید که من در بیرون آتشی را میبینم ( گرمایش را احساس نمیکنم ) فقط در بیرون میبینم که آتشی هست ، میگویم در آنجا آتش هست و هر جا آتش باشد گرما هم هست ، پس در آنجا گرما هم هست " اینجا از علت به معلول پی بردم ، از آتش به گرما استدلال کردم " . برهان انی خیلی برهان مرتبی نیست ، چرا ؟ برهان انی یعنی اینکه از روی عالَم به وجود خدا استدلال بکنیم ( بگوئیم که عالَم اینطور هست و اینطور هست ، پس یک خدایی دارد ) این برهان خیلی برهان محکمی نیست ، چرا ؟ چون وقتی که انسان به خدا شک دارد ، در علت شک دارد ، یعنی در معلول هم شک دارد ( بعد چطور از روی معلولی که مشکوک هست به خدا برسی ) " فرض اینست که ما بر خدا شک داریم " و میخواهیم خدا را اثبات بکنیم و میاییم از روی عالم ... وقتی که بر خدا شک داریم که علت هست ، شک در علت ، یعنی شک در معلول ، یعنی ناخودآگاه ما بر معلول هم شک داریم ( بر عالم هم شک داریم ) چطوری از عالَمی که شک داریم میخواهیم به خدا برسیم ؟ ( نمیشود ) . اینست که میفرماید چگونه استدلال به این موجودات بکنیم ، چگونه استدلال شود بر تو به چیزی که او در وجودش محتاج به توست ( ما بیائیم بر وجود خدا به چیزهایی استدلال بکنیم که آنها در وجودشان محتاج به تو هستند ) ، نمیشود . منطقیون یک عبارتی دارند که میگویند : معرف باید اجلی از معرف باشد ، یعنی شناسنده باید از شناخته شده قویتر باشد ، مثلاً ... شما اگر بخواهید از روی دنیا خدا را بشناسید باید دنیا جلی تر باشد ، در حالی که نیست ، دنیا فقیر هست ، عالَم فقیر هست . كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقرٌ إليك چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزی که او در وجودش محتاج به توست ... اینها مضامینی هستند که هر کس قبول نمیکند ، ( این توحید صدقین میشود ، توحید صدقین انگار اینکه از خدا ، خدا را بشناسی )... ادامه مطلب👇