🎙 جلسه سیزدهم در محضر ✨دقیقه 3 کسی که طالب عنقا (سیمرغ) هست، نه تنها باید از دنیا دست بردارد، بلکه باید از جان هم دست بردارد. ✨دقیقه 6 در علم اخلاق، ما یک منفعت داریم و یک لذت داریم، منفعت آن چیزی است که در انسان نقصی را از بین می برد. لذت، نه، نقص را از بین نمی برد. فقط یک سازگاری با یکی از حواس پنجگانه دارد. ✨دقیقه 9 ما به منفعت عقلانی اکتفا نمی کنیم، به لذت هم می خواهیم دست پیدا کنیم. می خواهیم این پرده ی (پنجره) غیر از این که جلو نور آفتاب را می گیرد، وقتی چشم ما به آن می افتد چشم ما هم یک لذتی از آن ببرد. ✨دقیقه 14 خیال قوه ای هست که تند، تند احکامش عوض می شود، برای همین می بینی بعد یک سال، پرده، دلشان را می زند و می خواهند عوضش کنند، دکور خانه شان را عوض می کنند. عقل می گوید :همین خوب است. (اما) خیال می گوید : نه، دلم را می زند. خیال غیر از عقل است. عقل، احکامش ثابت است، ماندگار است. خیال است که احکامش مرتب عوض می شود. ✨دقیقه 23 در خیابان وقتی دارید راه می روید با خودتان فکر کنید که آدم ها دنبال چی هستند؟ ✨دقیقه 26 شیطان نمی خواهد بگذارد بفهمد که هدف اصلی آمدن انسان به این دنیا چی بوده؟ ✨دقیقه 26 خداوند فرموده، بروید به آنجا (دنیا) و آن اسماء من که در درون شماست اینها را به فعلیت برسانید. من علیم هستم، شما هم علیم شوید من قدیرم، شما هم قدیر شوید..... «علم آدم الاسماءکلها» کمالات خودم را در شما قرار دادم، اینها را به فعلیت برسانید و بعد پیش من برگردید، وقتی که پیش من برگشتید، مثل خود من بشید، الان مثل من نیستید، بروید پایین در دنیا و عمل صالح انجام دهید. ✨دقیقه 29 توشه ی انسان ها یا نار است یا نور ✨دقیقه 30 دنیا، باطنش جهنم است، هر چه که به دنیا بیشتر توجه می کنی، انسان خودش را بیشتر جهنمی می کند. انسان خودش را آتشی می کند، خودش را تبدیل به آتش می کند. بعد می فرماید : «فاتقوا النار التی وقود ها الناس و الحجاره» «24،بقره» بپرهیزید از آتشی که هیزمش خود انسان است. (نه اینکه ما را در آتش بیاندازند، ما خودمان هیزمهای آن آتش هستیم.) اگر هم می توانی خودت را نور کن. ✨دقیقه 33 از همه بالاتر جانبازی است، اصلاً روحش را از این دنیا بالا ببرد. ✨دقیقه 36 سؤال مرغان، آیا اصلاً سیمرغ با ما نسبتی دارد یا غریبه است؟ هدهد گفت :دلتان را بد نکنید که در راه عشق بد دلی و دل بد کردن و اینکه او با ما نسبت ندارد و او با ما غریبه است و ما نمی توانیم به او برسیم و.... اینها را از خودتان دور کنید. ✨دقیقه 38 انسان با یک چشم باز حرکت کند. این است که می گویند : یقظه همین است..... آنهایی که عشق را با شهود آغاز کردند آنها خوب است. ✨دقیقه 39 حداقل انسان در قلب خودش یک چیزی را احساس کرده باشد. بالاخره بی هیچی نباشد و در قلب خودش که نگاه می کند، یک عشقی، یک دردی، یک سوزی احساس بکند، همین جوری قلبش خالی خالی نباشد...... وقتی به قلبش نگاه می کند، می بیند در قلبش یک خواسته ای هست که آن چیزی را که می خواهد در این دنیا نیست. ✨دقیقه 41 در اینجا هدهد می خواهد نسبت سیمرغ را با مرغ ها بیان کند و می خواهد بگوید همچین نیست که با او بیگانه باشید. ✨دقیقه 42 ما همه تنزلات اسماء خدا هستیم. هر موجودی در این عالم سایه ی یکی از اسماء هست، پس بنابراین ما همه با الله نسبت داریم. ما همه پرتوهای وجودی خدا هستیم، با خدا غریبه نیستیم، اگر به درون خودمان رجوع کنیم، الله را در درون خودمان می یابیم. (یک نسبتی داریم خیلی نزدیک، خیلی نزدیک) ✨دقیقه 45 ما نمی توانیم ذات خدا را بی قید ببینیم، آمد آیینه ساخت، آیینه چه کسی هست؟ آیینه همین موجودات عالم هستند. ما در آیینه موجودات می توانیم ذات خدا را ببینیم. وقتی که دیدیم از ذات خدا لذت می بریم. ✨دقیقه 46 سلوک الی الله یعنی سیر به سوی آن مرتبه نورانیت خودمان ✨دقیقه 48 فقر حقیقی، فقر وجودی ماست. که همه ی وجودم مال خداست و هیچی از خودم ندارم. این را فقر محمدی می گویند، «الفقر فخری» https://eitaa.com/moravej_tohid/3547🆔 @moravej_tohid