🌃 | 🌱امـروز داشـتـم بـه لحظۀ آخـر زندگی فکر می‌کـردم. لحظه‌ای که به من می‌گویند وقت رفـتـن اسـت و دیـگـر بـه انـدازۀ چـشـم بر هم زدنـی هـم فـرصـت زنــدگـی نـداری. بـا خــودم گفتم سرمایه‌ام برای سفر آخرت چیست؟ 🌱مـی‌خـواسـتـم بــه سـرمـایـه‌ام فــکــر کـنـم که دنـیـا در برابرم سبز شد و به دلـم که نگاه کـردم، دیــدم سـرمـایـه‌ام جـز مـحـبـت دنـیـا و تـلاش بـرای رسـیـدن بـه دنـیـای بـیـشـتـر چیز دیگری نیست. وجودم همه ترس و وحشت شد. 🌱بـه دنبـال سرمایۀ دیگری دلم را کنکاش کـردم. چـیـزی را یـافـتـم کـه کـمی آرامم کرد. درسـت اسـت کـه مـن زندگی‌ام را صرف دنیـا کردم؛ امـا تـو خـــوب مـی‌دانـی کـه هـمـیـشـه دوست داشتم عاشقت باشم. 🌱آقا! ایـن‌خودش‌سرمایه‌ای‌برای دل‌بستن نیست؟ خداکند تا قبل از مردنم ایـن‌سرمایه را در مسیر عاشق شدن صرف کنم! 🌱شبت بخیر همۀ سرمایه‌ام!