سلام.دختری هستم 19 ساله طلبه پایه ششم و دوساله ازدواج کردم ولی هنوز عقدم یعنی مستقل نشدیم. همسرم 27 سالشه و فوق لیسانس داره (تو دانشگاه شیراز. خودمون یزد ساکن هستیم) که البته هنوز کارای مدرکشو نکرده و مدرکشو نگرفته و هنوز کار نداره سربازی هم نداره البته توی کار طیور زینتی هست البته در امدشم بد نیست برای الان که خرجی نداریم. همسرم یه مرد متعهد و مذهبی هست که در ضمن حدود سه ماه هست که مادرشو از دست داده. خیلی وقته حتی از قبل از فوت مادرش که باهام بد اخلاقی میکنه و زود عصبی میشه به پدر و مادرم گیر میده خیلی دل سنگین و کاراشو به عقب میندازه به طوری که حتی خواهر برادرا و شوهر خواهرا و... از دستش عصبی شدن و همش بهش میگن برو کاراتو انجام بده و خانومتو ببر خونه و گوشش بدهکار نیست. اکثرا هم حال هیچ کاری نداره مثلا برای اینکه بربم خونه پدر مادرم یا بیرون برای خرید و ... همش تعلل ورزی میکنه و منو دیر میرسونه ولی هر وقت بیایم خونه پدر و مادرم زمان مشخص میکنه که زود بلند شیم و همه اش سرش تو گوشیه البته چند باری گفته پدر مادرت به من اهمیت نمیدن و...ولی باور کنید زیاد خونه ما نمیاد وقتی هم که میاد اونجوریهِ تلفنشونم به سختی جواب میده اکثر اوقات سرش توی گوشی یا تلویزیونه شبا هم تا نصف شب با گوشی ور میره .البته زمان هایی که نیاز جنسی داره همه چی حل میشه. البته از هم ازخواهراش شنیدم که دوستم داره یعنی میگه خانومم خیلی خوبه. هم اینکه از رفتاراش و گفته هاش میفهمم ولی خوب بعضی رفتاراشه که منو اذیت میکنه البته من الان عیب هاشو گفتم ولی ذاتا مرد خیلی خوبیه برام و از ازدواج با اون پشیمون نیستم چون قبل از ازدواج ساعت های زیادی با هم صحبت کردیم. و شناخت داشتیم مثلا او درون گرا هست و برون گرا. خلاصه کلا زندگی رو ریلی نداره و در کنارش منم خیلی دارم اذیت میشم و در تلاطم هستم. و نمیدونم باید چیکار کنم چه نقشی توی بهبود حالش دارم ؟ چه جوری باهاش رفتار کنم که اذیتش نکنم؟ پاسخ را بشنوید👇🏻 https://eitaa.com/moshaveronlin