هم مثل دیگر روزهای این هفته، روز شلوغ و پرکاری بود. اول وقت از مهندس ، نقشه ای را باید به شهرداری می رساندم، به کارشناس تحویل و چند امضایی را گرفتم و بقیه کار ماند برای فردا. اول وقت، برای دیدن کار آمده بود، باید بیش از ۳۰ چاله برای فنس کشی بکند و سیمان کند و بکارد تا پس از خشک شدن، فنس ها نصب شوند. برای کندن آسفالت نیاز به کمپرسور دارد تا از فردا کار را شروع کند. شن و ماسه و سیمان هم می خواهد. عجله نکردیم چرا که اگر فنس ها زود اجرا شوند راهمان به دانشگاه برای جابه جایی وسایل بسته می شود، این جز آخرین کارهاست. برخی امور را هم با خانم هاشمی تبار هماهنگ کرده و به اطلاع مربیان رسانده تا بخش‌های خود را تکمیل کنند. خانم ابرهیمی که مجموعه را عهده دار است مشغول تغییرات ساختمان است. کوتاهی با مجموعه مدیریتی برای برخی امور اداری داشتیم که تلفن ها امانم نمی داد و باید خود را زودتر به ساختمان می رساندم. آقای ابراهیمی و خانم باقری هم را پیگیری می کنند و کتاب‌ها را تحویل می دهند و البته پیامکهای مالی هم گاهی اوقات نشان می دهد آنجا هم تردد کم نیست و خانواده ها می آیند. برای نمای بیرونی در حال نصب است و فردا تکمیل می شود، برای ترکیب نما، کلی مشاوره گرفتیم و بالاخره ترکیبی از رنگها انتخاب شدند. ، هم، امروز روز دوم چک کردن و سرویس مجموعه موتورخانه و رادیاتورها را انجام داد، برخی از آنها که نشتی داشتند اصلاح، موتورخانه چک، چند رادیاتور تعویض شدند. چند گیر لوله هم داشتیم که با فنر و ... آمد و آنها را رفع گیر، کرد برای اولین بار لوله فاضلاب چدنی دیدیم، هیچ استادکاری تجربه اش را نداشته و تجهیزات مواجهه با آن را نداشت، پس از کلی پرس و جو و جستجو، یکی را پیدا کردیم که آن هم دستش شکسته بود و توان کار اجرایی نداشت، این کار ماند تا به وقتش انجام شود. ده تنی شن هم در حیاط مرکزی خالی شد برای برخی محوطه سازی ها، سیمان و گچ هم خریداری شد برای فردا. مجموعه هم از تهران رسید، ۹ رول سنگین و بزرگ که چون آخر وقت بود، زحمت تخلیه اش به گردن من نصفه نیمه افتاد و نفس و عرقی از ما ریخت. هفته قبل دو روزی برای خرید کاغذ دیواری و موکت به تهران رفته بودم، روزهای گرم و طاقت فرسایی بود‌. ها هم در حال نصب هستند، کار ظریف و سختی است و به کندی پیش می رود، فردا طبقه بالا کامل خواهد شد. انصافا خیلی زیبا و خوش رنگ و لعاب شده است. ، سقف، پنکه ها و لوله ها و شوفاژها را رنگ زده و با نصب کاغذ دیواری، کلاس نمای خوبی پیدا کرده است. اتاقها که به طور کلی هفته قبل انجام شده بود از امروز وارد فضای نهایی و آخر خود برلی اتاقهای کامل رسیده است و خانم کریمی تا شب مشغول خواهد بود. امروز مجزای از ساختمان مرکزی هم شسته شد و آقایان رنجبر و قریشی مشغول نصب تاتامی ها شدند تا سالن ورزشی بچه ها هم آماده شود. آقای لاسمی هم امروز به طور کامل درگیر طبقه بالا بود و از فردا کار اجرایی آن آغاز می شود. دهها تماس تلفنی و هماهنگی هم انجام شد تا کارها زودتر جمع و جور شوند. عصر بود که وقت شد با آقای ادهمی که در تمام این ساعات در کنارم بود، سری به مهمانسرای یک بزنیم و یک لیوان چای، حال ما را جا آورد، برای زمان بازگشایی مدرسه با جمع دوستان، شور و مشورتی کردیم و تصمیماتی گرفته شد که قرار شد، متنش را آماده و به اطلاع خانواده ها برسانیم. روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool