🌸🍃نمونه هایی از نحوه تعامل امام خمینی ره با همسرشان از بیان دختر و داماد و عروس و نوه ایشان 🍃 امام برای همسرشان احترام زیادی قائل بودند، ‌که به شکل‌های مختلف ظهور و بروز می‌یافت. دختر ایشان خاطره‌ای ازیشان را اینگونه نقل می‌کند: یادم می‌آید که بچّه بودیم و با توپ توی اتاق بازی می‌کردیم و توپ را زدیم و شیشه را شکستیم. آقا خیلی ناراحت آمدند ما را تأدیب کنند که چرا این کار را کردیم؟ من گفتم: «خانم به ما گفتند بازی کنید، عیب ندارد.» تا من این را گفتم، ایشان هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند. 🍃 در هر ساعتی از روز که بود -حتی اگر ساعت ۲ بعد از ظهر که ساعت استراحت امام بود- ایشان با همه نظمی که در برنامه روزانه خود داشتند، اما برای خانم احترام قائل بودند و تا در حیاط تشریف می‌آوردند و ایشان را بدرقه می‌کردند و زمانی که خانم می‌خواستند برگردند، امام اطلاع می‌دادند که خانم می‌خواهند برگردند و اگر فصل گرما بود امام دستور می‌دادند چیز خنکی درست کنید، هندوانه‌ای آماده کنید، یا اگر چیز خنکی نبود دستور می‌دادند که آب خنکی درست شود و اگر فصل سرما بود می‌گفتند اتاق را گرم کنید». یا در جای دیگر نقل شده امام آنقدر به خانم آزادی می‌دادند که هر جا راحت باشد استراحت کنند یا غذا بخورند. مثلاً اگر خانم یک روزی خیلی خسته می‌شدند، با این که امام خیلی در کارشان نظم داشتند، می‌فرمودند: اگر شما مایلید الآن غذا می‌خوریم و می‌خوابیم، که رعایت حال خانم شده باشد. 🍃کارِ خانه را وظیفه همسر نمی‌دانستند  امام به دستور اسلام مبنی بر موظف نبودنِ زن به انجام کارهای خانه بسیار پایبند بودند. به پسر و نوه هایشان القا می‌کردند که از زنانشان انتظار کاری نداشته باشند واگر کار کردند، محبت کرده اند. در سوی دیگر به دخترها توصیه می‌کردند که کار کنند و اینگونه محبت خود به همسر و فرزندان را نشان دهند. یکی از اعضای خانواده امام در این باره چنین می‌گوید: ویژگی امام در برخورد با مسائل خانواده، حرمت نهادن و درک شخصیت همسر بود، یعنی همسر را به عنوان خدمتکار یا عنصری که باید تدارکات و خدمات خانه را عهده دار شود، نمی دانست، بلکه همسر را یک همراه، هم راز و چه بسا یک هم فکر می‌دانستند. بارها شنیده‌اید که ایشان، هیچ‌گاه به همسرشان فرمانی ندادند. 🍃همسر امام تعاملات ایشان در خصوص امورات منزل را اینگونه توصیف می‌کردند: آقا هیچ وقت دستور انجام کاری را به من نمی‌دادند. وقتی یک دکمه پیراهنشان می‌افتاد، می‌گفتند: می‌شود این را بدهید بدوزند؟ نمی‌گفتند خودت بدوز یا احیاناً اگر روز بعد دوخته نشده بود، نمی‌گفتند چرا ندوختید. می‌گفتند: کسی نبود بیاید بدوزد؟ تا آخر عمرشان به من نگفتند یک لیوان آب را به من بده؛ خودشان این کار را انجام می‌دادند» این موضوع در توصیفاتی که نزدیکان امام از نحوه برخورد ایشان با همسرشان نیز بارها مورد اشاره قرار گرفته. دخترشان می‌گوید: «اگر بگویم کوچکترین توقعی از همسرشان نداشتند، دروغ نگفته‌ام. حتی می‌توانم بگویم در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند.همیشه خودشان اقدام می‌کردند. اگر هم خودشان در شرایطی بودند که نمی‌توانستند، می‌گفتند: آب اینجا نیست؟ هیچ وقت نمی‌گفتند بلند شوید آب به من بدهید. نه تنها با خانم، حتی با ما که دخترهایشان بودیم و اگر آقا آب می‌خواستند، همه با سر می‌دویدیم که آب بیاوریم؛ ولی هیچ وقت از ما نخواستند که یک لیوان آب به دستشان بدهیم». 🍃همسر ایشان می‌گوید: « همیشه می‎گفتند جارو نکن.من پشت سرایشان اتاق را جارو می‎کردم… و اگرمی‎خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم، می‎آمدند و می‎گفتند: بلند شو، تو نباید بشویی.  یک روز وقتی ناهار تمام شد من نشستم لب حوض تا ظرف ها را بشویم. ایشان همین که دیدند من دارم ظرف ها را می‌شویم، به فریده، یکی از دخترها که در منزل ما بود، گفتند: فریده! بدو، خانم دارد ظرف می‌شوید. حتی وقتی وارد اتاق می‌شدم، به من نمی‎گفتند که در را پشت سرم ببندم.» 🍃همکاری در کارهای خانه امام نه تنها انجام امورات منزل را وظیفه زن نمی‌دانستند بلکه خود را موظف به مشارکت در کارهای خانه و کمک به همسر می‌دانستند. فاطمه طباطبایی عروس امام اینگونه نقل می‌کنند: «خانم می‌گفتند که چون بچّه‌هایشان شب تا صبح گریه می‌کردند و ایشان مجبور بودند تا صبح بیدار بمانند، امام شب را تقسیم کرده بودند؛ مثلاً دو ساعت ایشان بچّه را ساکت می‌کردند و خانم می‌خوابیدند و بعد، دو ساعت خودشان می‌خوابیدند و خانم بچّه را نگه می‌داشتند. @motaharevafi77