دیروز ظهر، به مجلس عقدی دعوت بودیم. هنگامی که عاقد می خواست خطبه ی عقد را بخواند، گفت: مهریه 5 سکه است. من پرسیدم: آیا خود دختر هم به این 5 سکه راضی است؟ گفتند: دختر که اصرار داشته که یک سکه باشد ولی به هر زحمتی بود به 5 سکه راضیَش کردیم! قابل توجهِ کسانی که چند هزار سکه مهریه قرار می دهند! داماد 18 ساله بود و عروس کلاس اول دبیرستان قابل توجه دخترانی که بالای 25 سال دارند و می گن: هنوز آمادگیِ ازدواج نداریم! وقتی داشتند وسائل سفره ی عقد را از ماشین به خانه می بُردند، رفتم کمک کنم.آینه شمعدانها را که به دست گرفتم، احساس کردم نو نیستند. از داماد پرسیدم: از کجا خریدید؟ گفت: نخریدیم، مال عروسیِ خواهرم بوده که ازش امانت گرفتیم راستی آیا اگر آینه شمعدانِ امانی اگر سر سفره ی عقد باشد، آن زندگی شگون ندارد؟! آیا حتماً باید رفت چند صد هزار تومن خرج خرید آینه شمعدان نمود تا زندگی شگون پیدا کند؟! چرا این همه تشکیل زندگی را سخت گرفته ایم؟ چرا این همه غل و زنجیر به پای خود بسته ایم که توانایی حرکت از ما سلب شده است؟ کاش صدا و سیما از این دست نمونه ها فیلم برداری و آن را برای مردم پخش می کرد تا شاید عده ای به خود آیند . . . شاید! خاطره ی عمو یاسر از مراسم عقد من و همسرم😅 @motaharevafi77