خودم نگاهم نگاه عروس مادرشوهری نیست و از روی کوتهفکری رایج در جامعه حرف نمیزنم.
من زیر دست مادری بزرگ شدم که وقتی تموم عمههام به مادربزرگم پشت کردن و اون یکی عروسش تو برف از خونه بیرون انداختش، تا آخر عمر مادربزرگم مراقبش بود و بیبیم همیشه میگفت: عروس خیر ببینی که بیشتر از بچههام به دادم رسیدی. آرزومه رو دستای خودت بمیرم و فقط خودت بالاسرم باشی.
آخرهم لحظه مرگش فقط من و مامان بالاسرش بودیم و مامان شهادتین رو بهش تلقین کرد.
من خودم همون اول به همسرم گفتم خدا نیاره روزی که والدینت به کمک کسی نیاز پیدا کنن اما اگر کمک لازم شدن، فرقی بین مادر تو و مادر من نیست.
فلذا میخوام بگم بنده خودم چنین تفکری دارم اما با این حال توقع پرستارشدن از عروس و داماد غیر منطقیه.