✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت 🔹 جبر و اختیار (11) س: لطفاً درباره ی آیه ی «وَلَوْلَا أنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا» توضیح دهید. ج: پیامبر اکرم (ص) مثل سایر مصلحان اجتماع گاهی مجبور بود با سیاست رفتار کند. همین طور نمی شود رفتار کرد. شرایط تابع قدرت و ضعف است. اگر ضعیف باشد، باید کمی کوتاه بیاید؛ یعنی مراعات سیاست را بکند. در ابتدای کار، اسلام خیلی ضعیف بود. پیغمبر اکرم (ص) نمی توانست کاری بکند و در زحمت بود. قهراً کمی مماشات می کرد. در این حدود هم پروردگار متعال واجب و حرامی را نازل نکرد و ایشان را آزاد گذاشت؛ چون نمی¬شد مراعات کرد؛ مثلاً در ابتدا کفّار، نجس نبودند. ایشان به چادر بت پرستان می¬رفتند و می نشستند. حرف می زدند و دعوت می¬کردند. حتی وقتی چیزی جلو ایشان می¬گذاشتند، اگر نمی خوردند، به آنها برمی¬خورد. احکام در مدینه نازل شد؛ اما در دوره ی مکه آزاد بود؛ بنابراین گاهی کفّار پیشنهادهایی می¬کردند که از نظر سیاسی بد نبود. ممکن بود مثلاً ایشان مصلحت بداند و آن ها هم توقع داشتند که ایشان به پیشنهادشان عمل کند. اگر عمل نمی کرد، مشکلات بعدی فراهم می¬شد؛ لذا ایشان حرفی نمی¬زد و خدا به جای ایشان حرف می¬زد و ایشان گناه را به گردن خدا می انداخت. آن ها هم دستشان به خدا نمی¬رسید و ایشان راحت می¬شدند؛ ولی اگر خود ایشان آن پیشنهادها را رد می کرد، با او بد می شدند. قرآن کریم چنین سیاستی را مراعات می کرد. س: در آیه ی «یا اَیُّهَا الّذینَ آمَنوا لاتُقَدِّموا بَینَ یَدَیِ اللهِ وَ رَسولِهِ» منظور از «تقدّم بین یدی الله و رسوله» چیست؟ ج: یعنی قبل از اینکه خدا نظر بدهد، شما نظر ندهید. حوادثی مثل جنگ اتفاق می افتاد و دور هم می نشستند و نظر می دادند؛ چون بنا بود خدا آخرین نظر را توسط وحی به خاتم انبیاء بدهد. فرمودند: «شما صبر کنید تا اگر خدا نظری داشته باشد، بدهد و دیگر شما هیچ نگویید. اگر او نظر نداد، شما نظر بدهید؛ اما جلو نیفتید.» در این آیه «لاتُقَدِّموا» یعنی «لاتَتَقَدَّموا»؛ یعنی جلو نیفتید و صبر کنید تا اول خدا اگر حرفی دارد، بزند. اگر گفت «حرفی ندارم»، شما بگویید؛ اما قبل از او حرفی نزنید. س: آیا در این کلام منسوب به امیرالمؤمنین (ع) «اُسکُتوا عَمّا سَکَتَ اللهُ عَنه» هم منظور نهی از تقدّم است؟ ج: نه؛ این کلام چیز دیگری می گوید. خدا در همه ی موارد در کار انسان دخالت نکرده و دستور صادر نکرده است؛ بلکه فقط در پاره ای از چیزها که خیلی مهم است، دستور داده که انجام دهید. همچنین در پاره ای از کارها که ضررهای خیلی خطرناکی در آن است، فرموده «نکنید» و بقیه را آزاد گذاشته است و در آن حرفی ندارد. شما هم نباید در این موارد به جای خدا چیزی بگویید. نه! شما آزاد هستید. هر چه باید، او گفته است و هر جا چیزی نگفته، لازم نبوده است. دیگر شما استادی نکن و نگو «جا داشت خدا در فلان چیز مکروهی وضع کند». خودِ کم بودن احکام، یکی از مرجّحات است. خدا این را در نظر دارد؛ چون توان انسان ها زیاد نیست و اگر بار سنگین شود، آن را بر زمین می گذارد. همین احکام کم را هم می بینید که اکثراً عمل نمی¬کنند؛ بنابراین وقتی خدا ساکت شد، تو هم هیچ نگو. آیا می خواهی سنگین تر شود؟ اگر همین احکام را انجام دهی، کافی است. 🔸 ادامه دارد ... 📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen