٫شعرـروز
نگاه تو
كيستم من؟ سائلى در پاى ديوار شما
با همه فقر و تهيدستى خريدار شما
ديده ام را شسته ام يك عمر از خون جگر
در هواى لحظه اى از فيض ديدار شما
چون درخت خشك دارم بر فلك دست نياز
بلكه يابم حاصلى از نخل پر بار شما
سر برون آورده ام چون رشته از شمع خموش
تا مگر نورى نصيبم كرد از نار شما
پيشتر از آن كه بگذارند نامى روى من
بوده نامم با خطّ خوانا به طومار شما
پاى تا سر دردم و باشد دوايم يك نگاه
اى شفاى عالمى در چشم بيمار شما
فخر بر بلبل فروشم، ناز بر گل آورم
گر چو خارى سر برون آرم ز گلزار شما
غلامرضا سازگار