دو تا خانم کنار هم نشسته بودن😊
باهم از روزگار و اتفاقات تلخ وشیرینش میگفتن🌹
یه رابطه دوستانه وصمیمانه باهم داشتن🌸
یکی از اونا پرسید:
راستی دغدغه این روزهای تو چیه؟
چه موضوعی ذهنت رو آزار میده؟
دوستش تو فکر فرو رفت ....
انگار سالها بود که دلش میخواست به این سوال جواب بده😞😞😞
سرشو بالا گرفت وبا حسرت گفت:
همه سالهای عمرم رو گذاشتم برای دیگران😔
همیشه تلاش کردم که دیگران ازم راضی باشن😖😒
اما هرگزززز به چشم کسی نیومدم 😔
همیشه از خودم بیش از حد مایه گذاشتم🙁
من...
من....خودمو فراموش کردم😞😞
من برای شخص خودم هیچ کاری نکردم😢
پس سهم من از زندگی چی میشه؟؟؟😞😞🤷♀
من لای این زندگی گم شدم😞