44.79M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
باران بارید و ترسیدیم نکند نشود ولی خدا خواست و شد و حاضرشدیم در قرار همیشگی سه و سی دقیقه بعد از ظهرمان. اما اینبار در جوار عزیزانی که برای بچه هایمان " قهرمانان وطن " معرفی کردیم و فقط توانستیم آن همه شجاعت و از خود گذشتگی ۸ ساله را  در کمتر از ۸ دقیقه برای دلبندانمان توضیح دهیم. در حد بضاعتمان سفره صلواتی بر پا کرده و از میان تسبیح های مزین به نام شهیدان گران قدری همچون یاغچیان و شفیع زاده و حامد جوانی ( که بر سرش دعوا بود و خواهان فراوان داشت ) و چند شهید دیگر، دوستی برای فرزندانمان انتخاب کردیم. و چه زود بچه ها به دنبال " دوست شهید " خود کاوش را شروع کردند و امیرمجتبایی که دوستش را یافت و سریع خلوتی به هم زد و حنانه ای که مسرانه به دنبال دوستش در جستجو بود و امینی که میگفت:  مامان پس دوست شهید من کجاس؟ و امان از عقربه های ساعت که چه زود گذشتند. با مرهمی از دعای فرج مولایمان، شیرینی این دورهمی خاص و ویژه بر جانمان ماند. و چه رسم زیباییست " مواسات " ☘دورهمی ششم محله کوی فیروز: ♦️سفره صلوات ♦️معرفی شهدا به بچه ها ♦️طرح " دوست شهید من" ♦️گپ و گفت صمیمانه مادران ♦️بازی در پارک و تاب و سرسره بازی ♦️قرار عهد جمعی مادران ♦️دعای فرج @movasat_tabriz