بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان نده بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خنده انظار می‌شود گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان مده بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود دنیای🐴 تو 🐴 ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘