خانم وکیل که همسایه این دو است و هر روز برای زیارت به مزارشان می آمده، فرزندانش بیمار می شوند و یک هفته به مزار نمی آید خواب می بیند دو جوان زنگ خانه اش را می زنند؛ می گویند یک هفته نیامدی، ما آمدیم... می گوید سلامت فرزندانم را ازشان خواستم و رونق کسب و کارم؛ هر دو به سرعت اتفاق افتاد. 🔹پی نوشت: در چند دقیقه که کنار این دو شهید بودیم، روایت های متعددی از رفاقت و توسل مومن و غیر مومن و سگ باز و ...به این دو را شنیدم. 🔹وجه مشترک همه اتفاقات چند چیز بود؛ اراده نوع ایرانیان به مقام معنوی اینها، ارتباط قلبی با آنان و عجیب تر، ارتباط متقابل شهدا با زوارشان 🔹اگر ما ملت یادمان نرفت و قدردان این راه و مرام ماندیم ، شکست خوردنی نیستیم... ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘