آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
🔗 پناهیان، کاشانی قالیباف چگونه ترور شدند؟ / حقایقی درباره ی تیم جلیلی برای اولین بار 🔴 ناگفته های
🔻 خبر فوری در سایت خود گزارشی کار کرده و در نهایت رسیده به اینجا : گروهی به اسم عدالت خواهی این سالها چهره های انقلابی را زدند تا کمک کنند "یک چهره" در رقابت درون گفتمانی بی رقیب شده و پیروز شود (من به این ادعا نقد هایی دارم) اما این ادعا برداشتی است از ویدئویی که قبلا منتشر کرده وبرایتان ریپلای میکنم. آن ویدئو را اگر کسی ندیده بدهید ببیند. 🔹 مهم؛ اما چرا چنین فکری به ذهن افراد مختلف رسیده است و حالا در حال مطرح شدن است؟ پاسخ به نوع رفتار برخی عدالت خواه ها بر میگردد. برخی بچه های عدالت خواه (فارغ از اینکه نظر ما درباره ی آنها مثبت یا منفی باشد) چهره ای منفی در بین بدنه ی جریان انقلابی بودند اما به یکباره در انتخابات اکانت هایی اقدام به سفید سازی آنها و روایتی قهرمانانه از شخصیت آنها کردند و در کمال ناباوری این بچه ها حامی یک کاندیدای خاص شدند. انگاره ی "ترور شخصیت های مختلف در جبهه انقلاب با اهدافی خاص" به خاطر این رفتار انتخاباتی آنها بود که در اذهان شکل گرفته است. فارغ از اینکه این ادعا درست باشد یا نه خلاصه توضیحات خبرفوری هم به این شرح است : فرضا نیز اگر مدعیانِ مبارزه با فساد، موفق شده و قالیباف را از صحنه سیاسی ایران خارج کرده بودند؛ آیا خروجی کار آنها در انتخابات اخیر، پیروزی فردی جز “سعید جلیلی” در انتخابات ۱۴۰۳ بود؟ ۱/۹_ بنابراین آیا این “احتمال” مطرح نیست که جریانی که از ۲ دهه پیش با استفاده از تابلوی مبارزه با فساد و با جلو انداختن چند جوانِ مدعی (که فاقد هرگونه سابقه فعالیت در حوزه ی خبرنگاری و روزنامه نگاری بودند و در بهترین حالت آنها را باید فعال توئیتری نامید نه خبرنگار و روزنامه نگار)؛ انتشار اخبار علیه قالیباف را آغاز کردند، درنهایت رسیدن به هدفی همچون آنچه در بالا یاد شد را، دنبال می کردند؟ ۱۰_ نگارنده به این دلیل “ابهامات” فوق را با مردم به اشتراک گذاشت که یادآوری کند در حوزه سیاست و قدرت، آنچه که می بینیم را در بستری به نامِ “منافع ملی”، تحلیل کنیم و به این بیاندیشیم که تلاش برخی “محفل” ها برای بالا کشیدن ۱ چهره و کوبیدنِ ۱ چهره دیگر؛ درنهایت به نفعِ مردم و منافع ملی تمام می شود یا اینکه تنها در راستای اجرای “پروژه” ای ست که برای تامینِ منافعِ محفلی خاص و به بهای تضییعِ منافع و حقوق اکثریت برنامه ریزی شده است… ۱۱_ فراموش نکنیم که “پروژه نویس” ها، در طراحیِ پروژه ی خود؛ از سناریو و کلیدواژه های مقدس و مردم پسند استفاده می کنند و “اجرای” پروژه ی خود را به چهره های به ظاهر “مقبول و جنجالی” واگذار می کنند. ۱۲_ در چُنین آشفته بازاری، راه تشخیص حقیقت این است که رویدادها و وقایع را نه به صورت وقایع و جزیره های جدا از هم، بلکه به صورت ۱ سیستمِ بهم پیوسته و ۱ کل ببینیم و به این بیاندیشیم، که حتی آن رویدادِ به ظاهر صلاح (همچون عنوان فسادستیزی) درنهایت در چهارچوبِ کلان، به نفع مردم است یا اینکه پروژه ای ست که تنها برای تامین منافع نامشروع یک محفلِ خاص، در اقلیت و تندرو؛ طراحی و اجرا شده است. پرچم بالاست🇮🇷✌️ @mrtahlilgar1