پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که سر حلقه این سلسله نورانی محبین بود، حال دل خود را فرمود. فرمود: حبب الی الصلاه؛ نماز محبوب دل من است. چقدر؟ فرمود گرسنه شدی؟ تشنه شدی؟ چقدر آدم گرسنه به غذا و تشنه به آب نیاز دارد؟ فرمود حال من اینطور است: گرسنه وقتی غذا خورد سیر می‌شود؛ تشنه وقتی آب خورد سیراب می‌شود؛ اما من از نماز سیر نمی‌شوم. لذا اینقدر روی پاهای مبارک ایستاده بود که پا ورم کرده بود. از سر شب تا صبح می ایستاد. گاهی وقت‌ها  از شوق سر پنجه پا می‌ایستاد؛ گاهی ساعت ها بر سر پنجه  می‌ایستاد در مقابل خدا؛ انگشت له می‌شد، پا باد می کرد. قرآن نازل شد: طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی، رسول ما! ما قرآن را نفرستادیم که تو خود را این همه به مشقت بیندازی. قدری ترخیص کن خود را! پاها از بین رفت، قدری مدارا کن. به ما باید بگویند دو رکعت نماز مستحبی هم بخوان. سر که سجده می گذاری عجله نکن، زود بر ندار. ولی او که سر به سجده می گذاشت بر نمی داشت. بدن کوبیده شد؛ ولی نمی فهمید، برای اینکه لذت می برد. @msaliagha