جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری اسلامیتر آری!!
🔸به قلم میثم رستمی
❇️ باورتان میشود شخصی در فاصله نوشتن 2 یادداشت دچار چنین تناقضی شده باشد؟ شهابالدین حائری مدعی 2 گزاره شده است: اولا امور امضایی در دین، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و حکومت هم از جمله این امور است. دوم: جمهوری بدون پسوند اسلامی، اسلامیتر است!
جناب حائری!! اگر اسلامی و غیر اسلامی نداریم، اسلامیتر چه صیغهای است؟ بگذریم.
ایشان برای اثبات اینکه جمهوری بدون قید اسلامی، اسلامیتر است چندین گزاره را ادعا کرده است که به بررسی تک تک آنها میپردازیم:
☑️ می گوید «اسلام همانگونه که راه رفتن را به انسان یاد نمیدهد و ما راه رفتن اسلامی نداریم در باقی شئون زندگی که خود بشر مکلف است از عقلش استفاده کند و راهی برای حل معضلات خود پیدا کند هم اسلامی و غیر اسلامی نداریم همانطور که بیع اسلامی نداریم.»
🔰 درباره این سخن گفتنی است:
یکم: قسمت اول این گزاره درست است که اسلام خیلی چیزها را به انسان نمیآموزد. اما نتیجهگیری منطقی نیست. چرا؟ چون ایشان باید توضیح دهد منظور از اسلامی و غیراسلامی چیست و سپس «اسلامی یا غیراسلامی» را نفی یا اثبات کند. اگر منظور از اسلامی بودنِ یک مفهوم و رفتار این است که اصل آن را اسلام به انسان آموخته باشد، بله در این صورت حکومت و بیع اسلامی و غیراسلامی نداریم.
ولی مگر کسانی که میگویند حکومت اسلامی، منظورشان این است که اصل حکومت را اسلام به انسان آموخته است؟ یا اگر میگویند بیع اسلامی یعنی بیع را اسلام به انسان آموخته است؟ اساسا تعاریف و اصطلاحات متعددی برای پسوند اسلامی وجود دارد که ایشان بدون اشاره به آنها، به صورت مطلق پسوند اسلامی را مردود میشمارد ؛ بدون آن که تعریفی از مدعای مد نظر خود ارائه دهد. و همین نکته هم موجب تناقضگویی وی شده است.
اگر حکومت و جمهوری اسلامی نداریم، اسلامیتر هم نداریم. و اگر «جمهوری»، اسلامیتر است، پس اسلامی هم میتواند باشد. از نظر منطقی ابتدا باید بگوییم منظور از اسلامی چیست و سپس معنای مورد نظر را مورد بحث و بررسی قرار داد. اگر کسی بگوید منظور از بیع اسلامی، بیعی است که شرایط اسلام در آن بیع مراعات شود، در این صورت طبق تعریف، بیع اسلامی هم داریم. این اصطلاح هم مطابق لغت است و هم عرف.
دوم: میگوید در اموری که بشر باید از عقلش استفاده کند، اسلامی و غیراسلامی نداریم. باز هم باید پرسید به چه معنا نداریم و به چه معنا داریم. اگر کسی بگوید بشر که مکلف است از عقل خویش استفاده کند، گاهی عقل با ملاحظه چارچوبهای شرعی و مقاصد و اهداف شارع به راهکاری میرسد و گاهی بدون در نظر گرفتن آنها به ارائه راهکار میرسد. و منظور از اسلامی همان مورد اول است، در این صورت باز هم معقول و به جاست که گفته شود راهکار اول اسلامی است.
مثلا انسان غربی برای رونق اقتصاد خود از بانکداری ربوی استفاده کرده است. این هم یک راهکار عقلایی در جوامع غربی است و می توان آن را راهکاری غیر دینی یا غیر اسلامی نامید. به این معنا که شرایط دین را در این راهکار به حساب نیاورده اند. حال عقل یک انسان مؤمن میتواند راهکاری را تجویز کند که این حدود و ثغور را رعایت کند و در نتیجه آن را اسلامی خواند، یعنی راهکاری که در آن شرایط اسلام مراعات شده است.
☑️ میگوید فقها ابواب معاملات را...
⬅️ برای خواندن
ادامه ی یادداشت روی لینک زیر بزنید:
http://fna.ir/3enj4t
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال
اندیشکده مستعدان شوید