پارسال، نمایشگاه نیازمندیهای اربعین در جمکران برگزار شد و از موکب کودک هم دعوت شد که در اونجا غرفه داشته باشه... طبیعتا اغلب بازدیدکنندگان نمایشگاه یا خودشون زائر بودن، یا زائر داشتن... حسرت برانگیز ترین صحنه های اون نمایشگاه، برای من، زائر کوچولوهایی بودن که باشوق، جلوی غرفه ی موکب کودک، می ایستادن تا مامان باباهاشون، یه لباس خنکِ مناسبِ پیاده روی براشون انتخاب کنن؛ حال اون لحظه من، ملغمه‌ای عجیب بود از احساساتِ متفاوت... شادی، حسرت، شوق، شُکر، امید، غم...🥺😍😥🤗 به قول یه بزرگی:خدایا مارا کربلایی زنده بدار، و کربلایی بمیران