چگونه قدرت بی‌قدرتان شکل می‌گیرد؟ اصغر زارع کهنمویی و اینچنین عصر پزشکیان آغاز می‌شود. مردمی که از دروغ‌وجفا به تنگ آمده‌اند، با مردی آشنا شده‌اند که به دوربین زل می‌زند و می‌گوید هرگز دروغ نخواهد گفت و همیشه در کنار مردم خواهد ماند. حماسه باشکوه باغ‌شمال تبریز و ده‌ها حماسه دیگر در سراسر ایران، نشان می‌دهد که همگان حتی مخالفان، سخن پزشکیان را باور کرده‌اند، چون از او دروغی سراغ ندارند. مسعود پزشکیان؛ سیاستمدار هفتاد ساله‌ای که در سنت فرهنگی آذربایجان رشد یافته و بوی صداقت و صراحت رجالی را می‌دهد که در بوم‌رنگ مدنیت تبریزِ همیشه مدرن، صحنه‌های ماندگاری نقش زده‌اند. پزشکیان تداوم قافیه نخبه‌ساز آذربایجان است، او با حنجره طلایی موذن‌زاده سخن می‌گوید و با ذهن دردمند جبار باغچه‌بان می‌اندیشد. لبخندهای او‌ یادآور ملاحت مهدی باکری است و عارفانه‌هایش شیخ محمود شبستری را تداعی می‌کند. شجاعتش در بیان مگوها، جدیت‌اش در کارهای سخت و ایثارش در نبرد علیه باطل بی‌نظیر است همانند مجاهدان مشروطه‌خواه محله دوه‌چی و رزمندگان لشکر عاشورای آذربایجان. آنچه مسعود را پزشکیان کرده، زیستن در دل خانواده‌ای صادق، باتقوا و متوسط در عمق آذربایجان است. مهاباد آن شهر کوچکِ دوزبانه‌ی آذربایجان، از جنس همان دهکده‌‌ رویایی زیبایی است که شهریار را شهریار کرده. پزشکیان بی‌تردید، همان شهریار است با همه ابعاد عرفانی و معرفتی‌ و با تمامیت روح لطیف و ذهن شریف شهریار. فرق پزشکیان با شهریار تنها در خروجی محصول‌شان است یکی شعر سروده و دیگری جراحی کرده و دیگران بسیاری چون رشدیه، باکری، هشترودی، طباطبایی، جعفری، آل‌هاشم و... که قاب‌های بی‌نظیری را تقدیم جهان ما کرده‌اند. تمام این سادگی، شورانگیزی، دلنوازی و روشنگری را مدیون زیست‌بومی همبافته از سه‌گانه اسلامی، ایرانی و ترکی در کوهپایه‌های معتدل آذربایجان هستیم، بله معتدل به معنی واقعی کلمه، هیچ‌یک از آنان شنل خشونت بر دوش نیانداخته‌اند. ایران در آستانه تجربه جدیدی از سیاست‌ورزی است. پزشکی در قامت دکتر قریب در آستانه ورود به کاخ ریاست جمهوری است. او مثل هیچکس نیست و مثل هیچکس نخواهد بود. قیاس او با کسانی که در عمر خود بیل نزده‌اند و جانی را نجات نداده‌اند، مع‌الفارق است. او احیاگر سیاست عدالت است، منادی بازگشت به حق و انصاف. او سخنگوی راستین بی‌صدایان است، سخنگوی طبقه‌ای که هرگز تریبون نداشته‌. او رییس‌جمهور نیست، عدد یک در کنار هزاران صفر محروم از شمارش است. او سید محرومین نیست، او آمده است به محرومین معنا بدهد، کنار میلیون صفر قرار بگیرد و همراه آن‌ها بزرگ‌ترین مجمع دنیا را تشکیل دهد: یک در کنار بی‌نهایت صفر. قدرت بی‌قدرتان اینگونه شکل می‌گیرد. او مردی از جنس مومنان مدینه‌النبی و انسانی برخاسته از دل خطبه‌های شورآفرین کسی است که در دهه‌های پس از رحلت پیامبر، تنها مدافع ابوذرها و مقدادها و تمارها و عمارها بود. او آمده است به مالک‌ها بگوید، مردم را دریابید. در کنار آن‌ها بنشینید، با آن‌ها و برای آن‌ها بمیرید. با حضور او، یک بار دیگر، گفتمان عدالت به پهنه سیاسی ایران برگشته است، این بار نه از زبان دروغگویان و پوپولیست‌ها که از حنجره کسی که هفتاد سال صادقانه زیسته و گردنش را در برابر وعده‌هاش گرو گذاشته است. سیاست ایرانی پوست انداخته. این بار «مردی خارج مکان» آمده، مردی از پیرامون، مردی که به زبان ترکی می‌اندیشد و فارسی و کردی و انگلیسی و عربی حرف‌ می‌زند. جهان را می‌شناسد، متخصص است، دیندار است. تجربه زیسته معنی‌دار دارد. هفتاد سال با مردم نشسته و به زبان آنان سخن می‌گوید. ایران آماده است، ریاست مردی را بپذیرد که هیچ وعده ناشدنی نداده اما از عدالت، حق، انصاف، صلح، توافق، توسعه، اعتماد، تخصص‌گرایی، صداقت و انسانیت سخن گفته است. مردم ایران می‌خواهند در برابر وعده‌های طلا، گوشت، زمین، پول و... به او رای بدهند، او‌ که هیچ‌ یک از این وعده‌ها را نداده اما گفته من تا ابد در کنار شما خواهم ماند. نخبگان سیاسی ایران دیگر نمی‌گویند در شرایط انتخاب میان بد و بدتر قرار دارند. آن‌ها می‌گویند در صدد انتخاب یک گزینه ایجابی هستند. حتی برخی می‌گویند در وضعیت انتخابات مطلقا آزاد در صورت کاندیداتوری سران همه جریان‌های داخل و‌ خارج، پزشکیان بهترین گزینه برای ریاست جمهوری است و اجماع روی او نه یک ضرورت ناگزیر که انتخابی ارجح و چند گام به جلو است. خاستگاه خاص، نگاه سیاسی و شخصیت ممتاز پزشکیان، فرصتی بزرگ برای پوشش شکاف‌های متعدد است، ظرفیتی ارزشمند برای اتحاد تمام‌عیار ایرانیان، امکانی شدنی برای توسعه پایدار و‌ متوازن و راهی مطمئن برای حفظ و اعتلای ایران متحد و یکپارچه. حتی اگر پزشکیان رییس‌جمهور نشود، با سرمایه اجتماعی عظیمی که پشت سر او انباشته شده، نقشی ممتاز، موثر و عمیق در آینده سیاسی ایران ایفا می‌کند. @Negah_e_Montaghed