*مرد من قدر ریحانه زندگیت را بدان*
*زن من قدر ریحانه بودنت را بدان*
حتما این مثل را شنیدید که میگه *حرف سرد، مِهر گرم رو از بین میبره*!
درسته حرف سرد حتی وسطِ چله تابستان هم لرزه می اندازد به تن آدم،
چه رسد به این روزها که هوای زندگیها خودش به اندازه کافی سرد هست
اما حقیقت دارد که حرف سرد، مِهر گرم رو از بین می بره!
حرفهای سردمان را قایم کنیم در پستوی دل ،همان جا ، کنار قصه هایی که ، برای نگفتن داریم
مبادا دل همسرتان را بشکنید،،،،،
آرى عزيز من...
فکر نکنید اگر زنی شکست خورد زندگی برایش تمام شده است
زن هاى شكست خورده ، ميتوانند در عرض يك شب عوض شوند!
ميتوانند ناگهان دلبرترينِ زنها شوند ، ميتوانند آرزوى يك شهر باشند ، تا شايد روزى آرزويِ آرزويِ سابقشان شوند!
همیشه هم اینجور نیست كه تمام زن ها بعد از شكستشان افسرده میشوند و در يك شب عوض ميشوند و تب ميكنند و مي افتند گوشهء خانه و تا يك ماه از شدت گريه چشم هايشان ورم دارد؟!
و بعدش هم انتقام بي وفايي كس ديگر را از موهاي نازنينشان ميگيرند و آنها را ميريزند دور!؟
و مدام ناخن هايشان را از ته ميجوند به جان خودشان می افتند و هى خودخورى ميكنند و از عالم و آدم مى بُرند!
نه عزيزِ من! نه جان من! نه مرد من،
هميشه هم از اين خبرها نيست،،،،،
من زنهايى را ميشناسم كه بعد از شكستشان دلبرتر شده اند، دوستان بيشتري پيدا كرده اند.خودشان را تازه پیدا کرده اند
جاى غرق شدن در اسارت خانه مردانه ، در دنیای زیبای خودشان و روح ریحانه زنانگی وقت مي گذرانند.
حواسشان هست که زیبایی وجودشان محفوظ باشد. حواسشان هست که گوشه ناخنشان نپرد.
جاى اس ام اس بازيهاى نصفه شبانه، با لاك هاى رنگى رنگيشان سرگرم ميشوند.
حواسشان به بلندىِ موهايشان هست و رنگ موهايشان با هر فصل عوض ميشود.
خيلي هم كه دلشان بگيرد، جاى اينكه بروند و خاطراتشان را توى خيابان هاى قدم زده مرور كنند، جلوى آينه مي رقصند،،،،،
زن هايى كه غرورشان را با ورزش کردن و سیر در شخصیت والایشان پروازی زیبا به بلندای شخصیت والای خانمانه دارند و زیبا ترین ها را و بهترینها را لایق خود میدانند و اجازه نمیدهند هیچ آدمی هر ساعت و ثانیه
مثل موریانه قلب و ذهنشان را بخورد
ُ و یاد گرفته اند که دور از دسترس باشند .
مرد من قدر ریحانه زندگیت را بدان
نگذار روزی افسوس بخوری و عشق سابقت آرزوی تو شود.
زن من قدر ریحانه بودنت را بدان نگذار تمثیل منفی واقع شوی
*دکتر سید مرتضی سجادیان*