جام آخر مي‌نوشم براي خانه‏‌ي ويران براي زندگي قهرآلود خود براي تنهايي در حين با هم بودن و براي تو من مي‏نوشم براي دروغ لب‏هاي خيانتگرت به من براي سرماي بي‏جان چشمانت براي آن که دنيا زمخت و بي‏رحم بود و براي آن که خدا هم نجات‏مان نداد