💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ «انعام آیه ۸۰»
و قومش با وى به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت: آيا دربارهى خدا با من محاجّه و ستيزه مىكنيد؟ و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مىپنداريد بيم ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد، (كه اگر هم آسيبى به من برسد، خواست خداست، نه بتها) علم پروردگارم همه چيز را فراگرفته، پس آيا پند نمىگيريد؟
جلد 2 - صفحه 499
پیام ها
1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجَّهُ قَوْمُهُ» (آنگونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مىشود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مىكنند)
2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفتآور است. «أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ»
3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابلهى با جمعيّت نگرانى ندارد. أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ ... وَ لا أَخافُ ...
4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خدا. «هَدانِ» (حتّى انبياهم نياز به هدايت الهى دارند)
5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ وَ لا أَخافُ»
6- نترسيدن از غير خدا، نشانهى توحيد است. «لا أَخافُ» (مشركان، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام تهديد مىكردند)
7- از ريشههاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيبرسانى بتها و طاغوتها مىباشد. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ» (ترس از بتها، سبب پافشارى و تعصّب بر بتپرستى بود)
8- تأثير و نقش هر پديدهاى وابسته به اراده خداوند است. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي»
9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطهى علمى دارد. «وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً»
10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. «أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 500
@n20011💧🌷