👥⚔اکابر اصحاب امیرالمؤمنین در جنگیدن با اینها شک می‌کردند، می‌گفتند چطور ما با مردمی بجنگیم که اهل قبله هستند، 🤲⚖مثل ما نماز می‌خوانند، مثل ما روزه می‌گیرند، مثل ما قرآن می‌خوانند، مثل ما زکات می‌دهند، مثل ما فریضه حج را انجام می‌دهند! ⚠️ربیع بن خُثیم- همین خواجه ربیع که مقبره او در مشهد است و مردم به زیارت او می‌روند- از زهّاد و عبّاد و از شیعیان امیرالمؤمنین است اما یک شیعه کم ‏بصیرتی، خیلی عابد بود اما کم بصیرت. 👈☹️با یک عده‌ای می‌آمدند خدمت امیرالمؤمنین: «یا امیرَالْمُؤْمِنینَ! انّا شَککنا فی هذَا الْقِتالِ» حقیقت این است که ما شک داریم با اینها بجنگیم. از طرفی هم نمی‌خواهیم از تو جدا بشویم، به ما یک مأموریت دیگری غیر از جنگیدن با اینها بده. 👤☝️این بود که امیرالمؤمنین به او مأموریت یک سرحد را داد. گفت بسیار خوب، آنجا با کافران می‏جنگیم خیالمان راحت است، ولی اینجا با مسلمین باید بجنگیم، شک داریم و در دل ما وسوسه است. 🗡مردی مثل ربیع بن خثیم چنین می‌گوید. افراد دیگری حتی مثل هاشم بن عتبة بن مرقال در رکاب علی بودند ولی دستشان می‌‏لرزید. ☝️💯البته در این میان مردمی هم بودند با بصیرت کامل. در رأس آنها جناب عمار بن یاسر بود. عمار می‌‏جنگید و می‌گفت دیروز بر تنزیل قرآن جنگیدیم امروز بر تأویل قرآن می‏‌جنگیم. ⚖وقتی که پرچم معاویه با شعارهای ظاهری قرآن نمایان شد، عمار گفت شهادت می‌دهم که میان این پرچم‌ها و پرچم‌هایی که در بدر و احد با آنها جنگیدیم هیچ تفاوتی نیست. 👌❤️این مرد وزنه‏‌ای بود در سپاه امیرالمؤمنین. وقتی که عمار شهید شد عده‌ای بیشتر ایمان پیدا کردند چون عمار کسی بود که همه روایتی را درباره او می‌دانستند و این روایت میان همه اصحاب پیغمبر و تابعین و مردم کوفه و شام متواتر بود. 😓در روزی که مسجد مدینه را می‏‌ساختند و پیغمبر اکرم تازه به مدینه آمده بودند و عمار تازه از مکه آمده بود، 😍عمار به سبب آن شوق و شور و ایمانی که داشت در سنگ‌کشی برای بالا بردن دیوار مسجد دو برابر دیگران سنگ برمی‌داشت. عرق کرده و خسته بود و در عین حال شعار می‌داد و شعر می‌خواند و می‌آمد. ❤️💫پیغمبر اکرم نگاهی به او کردند و تبسمی نمودند، بعد فرمودند: وَیحَک یا عَمّارُ تَقْتُلُک الْفِئَةُ الْباغِیةُخوشا به حال تو ای عمار که گروه سرکش تو را می‌کشند، 👈اشاره به آیه قرآن: وَ انْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلوا فَاصْلِحوا بَینَهُما فَانْ بَغَتْ احْدیهُما عَلَی الْاخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتّی‏ تَفی‏ءَ الی‏ امْرِ الله [1]. ☝️معنایش این بود که پیغمبر از آینده خبر داد که‏ در آینده میان دو دسته از مسلمین جنگ می‌شود و یک دسته سرکش است و باید آن دسته دیگر را علیه این دسته سرکش حمایت کرد. 💔🌷عمار که کشته شد آنهایی که شک داشتند گفتند امروز بر ما یقین شد که معاویه بر باطل است و علی بر حق. هاشم بن عتبة بن مرقال یکی از کسانی بود که بعد از شهادت جناب عمار دیدند که حملاتش شدید شد، رفت تا کشته شد. ☝️😞پس ببینید کار علی تا کجاست! علی با مردمی طرف است که اکثریتشان جاهل و نادانند و یک اقلیت منافق و دورو. 📚 ، پانزده گفتار، ص 71 الی 75 💫