🏚 كوخ العم توم (1-11)
✳️ المفردات والمصطلحات:
✅جَمالَكِ سَوف يَجُرُّ عليكِ الوبالَ: زیباییت برای تو دردسر به دنبال خواهد شد، مایه دردسرت می شود
✅ تَدفَعينَ ثمنَ هذه المَفاتن: تاوان این مفاتن (مظاهر زیبایی) را می پردازی
🌸 تُجّارُ الرَّقيق: برده فروش ها
✅ بهذا تَخسَرينَ وَلدَكِ إلى الأبد: اینگونه پسرت را برای همیشه از دست خواهی داد
✅ ارتَجَفَت إليزا رُعبًا: اليزا از ترس به خود لرزید
✅ تَراءَت لها صورةُ هيلي النَخّاس: تصوير هيلی برده فروش برایش مجسم شد
✅ امتَقَعَ لَونُها: رنگ رخسارش تغییر کرد، رنگش پرید
✅ تتابَعَت أنفاسُها: نفس هايش به شماره افتاد
🌸 تَطَلَّعَت: نگاه کرد
🌸 الشُرفَة: بالکن
🌸 یَعبَثُ: بازی می کرد
✅ كان... يَتَّخِذُ منها حِصانًا يَركَبُه: از آن اسبی ساخته بود که سوارش شود، به عنوان اسب سوارش می شد
✅ تَبوحَ لِزَوجها بما يُقلِقُ بالَها: دلنگرانی خود را برای همسرش بیان کند
✅ فَضَّلَت أن تَصمُتَ: ترجیح داد خاموش (ساکت) باشد
✅ خَشيةَ أن تُضيفَ إلى جِراح زوجِها جِراحًا جديدةً: مبادا به زخم های (دردهای) شوهرش زخم تازه ای اضافه کند
✅ أردَفَ الزوجُ في حسرَةٍ بالغة: همسرش با اندوه فراوان ادامه داد
🌸 اسمَحي لي الآن أن أُوَدِّعَكِ، فإنّي ذاهبٌ: حالا اجازه بده با تو خداحافظی کنم، دارم میرم
✅ عندما أبلُغُ تلكَ الدِّيارَ، سأبعَثُ بالمال لأشتَرِيَكُما: وقتی به آن سرزمین برسم، برای خرید شماها پول می فرستم
🌸 إنّ لكِ سيّدًا كريمًا: ارباب بزرگواری داری
✅ لَن يَرفُضَ أن يَبيعَكِ لي: برای فروش تو دست رد به سینه من نمی زند، با فروش تو (به من) مخالفت نمی کند
✅ إذا أسعَدَني اللّهُ: اگر خدا توفیق دهد (یاری کند)
✅ أَخشَى أن يُقبَضَ عليكَ: می ترسم دستگیر شوی
🌸 إمّا أن أُصبِحَ حُرًّا وإمّا أن أَموت: یا آزاد می شوم و یا می میرم
پایان فصل دوم
http://eitaa.com/joinchat/482082820Cbea9e68482