جنت، بهارِ پیرهنت، *أیّها الکریم*
از نور جامه ای به تنت، *أیّها الکریم*
ای همدم تو زمزمه های زلال وحی
ای جبرئیل همسخنت *أیها الکریم*
تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود
پروانه های انجمنت *أیها الکریم*
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت *أیها الکریم*
اما تو که غریب نواز مدینه ای
هستی غریب در وطنت *أیها الکریم*
حتی شهادت تو نداده ست خاتمه
بر روضه های دل شِکَنت *أیها الکریم*
مادر نبود تا که ببیند در آن غروب
تشییع شد چگونه تنت *أیها الکریم*
بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین
هفتاد تیر از بدنت *أیها الکریم*
شد روضه خوان کشته ی مظلوم کربلا
تابوت و پیکر و کفنت *أیها الکریم*
▪️آنجا ولی شراره ی غم پُر گُدازه بود
یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود