هدایت شده از مجتبی خرسندی
به نام عشق... ماجرا - قسمت اول از این جا شروع می‌شود... و من راوی بلاتکلیف این ماجرا هستم. آن راوی که حتی نمی‌داند باید چه بنویسد فقط می‌داند باید راهی شد. سال‌ها دل‌تنگی چیزی نیست که به سادگی به دست آمده باشد. خون‌دل‌ها خورده و از چشم جاری کرده است. و اینک این منم که با کوله‌باری از نداشته‌ها، تو را دارم و همین کافی‌ست. برای رفتن و به‌جان خریدن سختی‌ها که گفته‌است _جلّ‌جلاله_؛ « اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا...» بلاتکلیفی در همه جا نکوهیده است جز در عشق... و حسین عشق است. دوستش دارم و حب‌الوطن از ایمان است گرچه ایرانی‌ام اما وطنم کرببلاست... @Mojtaba_khorsandi