پدرم ابر و باد و باران بـود،خنده اش پشتِ اخم پنهان بود دستهایش قرین ٍراز و نیاز ،قدمش در مسیرٍ قرآن بود از کمٍ روزگار راضی بود، از غمٍ روزگار هم راضی ازپدر ارث برده ام باشم، دائماً اهل دست و دل بازی ذاکر اهل بیت بود پدر،با صدای خوشی که در دل داشت پای هر منبری که میرفتم،پدرم با صداش گل میکاشت ظاهرش مثل باطنش آرام، مثلٍ آیینه پاک و روشن بود بامرام و شریف وآزاده، پدرم افتخار میهن بود نغمه ی لا اله الا الله، ذکر ٍتسبیحٍ روز و شبهایش آه دلتنگٍ آن صدای خوشم، که دگر نیست روی لبهایش... 🖤 @nabzeghalam