🍁🍁🍁🍁 🍂پاییز بود و پا به خیابان گذاشتم چتری کنارِ شرشرِ باران گذاشتم با یک خیال خیس قدم میزدم به شوق دستی به روی آن مه تــــــــابان گذاشتم نقش خیال روی تو را ماه بوسه زد شب راکنار روز چه آسان گذاشتم آنقدر در هوای رخش محومیــــــــشدم تا مهر را به دامن آبــــــــــــان گذاشتم پاییز بود و عاشقی وفصل دلبـــــــــــری سر را به روی گیس پریشان گذاشتم باران خاطرات مرا بــــــــــاد میبـــــــــرد پایان رسید و نقطه ی پایان گذاشتم این شعر از فراق خزان دیده را گلم با اشک و آه داخل گلدان گذاشتم 🍂تنها به شوق خاطره هایی که خوب بود این شعر را به یاد توباران گذاشتم 🍁🥀🍂🥀🍁 @nabzeghalam