قسمت دوم نجمالثاقب جلسه ۴۹
💠قرآن وجود کتبی انسان کامل است
یعنی انسان کامل را بخواهی تبدیل به نوشتارش کنی میشود قرآن.
🔸قرآن را حلاجیاش کنیم غیر از اسماء و صفات خداوند چیز دیگری نیست
✨ما باید تمام محور سلوکی که در زندگی داریم و نحوه رفتارمان طوری باشد که محبت آقا را در قلب ما شدید کند و این مراحلی دارد.
🔹دسته بندی محبت:۱: محبتی که سریان پیدا میکند به خارج.یعنی محبتی که در جان ما هست وارد رفتار و گفتار و عملکرد ما میشود. این محبت در نهایت خیلی قوی میشود چون دارید به آن ترتیب اثر میدهید
۲: محبتی که در جان داریم اما بروز نمیدهیم و این رو به ضعف میرود و در نهایت از بین میرود.
🔸ما در دنیا با دو راه مواجهیم:۱:محبت به دنیاست ۲:محبت به امام زمان .از این دو راه خارج نیست
🔹همیشه یکی از این دو راه بر دیگری غلبه پیدا میکند، و در نهایت ان که غلبه پیدا کرد،دیگری را کاملاً از بین میبرد.
💥علت گرفتاری انسان در قیامت محبت به دنیا است.
🔸انسان به هر چیزی که علاقمند باشد بسیار در موردش سخن میگوید و طلبش میکند.
✨طلب دنیا متفرع بر این است که ما دنیا را دوست داریم.
✨شاخصه محبت قوی این است که انسان را وارد وادی طلب و درخواست میکند.
🔹اگر ما وارد این بعد شدیم که با رفتار و کردار و تلاش و فعالیتمان در جهت به دست آوردن دنیا،داریم دنیا را طلب میکنیم،مشخص است دنیا محبوبی ست که در قلب ماست.
🔸باید ببینیم قلب ما متوجه کجاست؟ مثلاً آیا وقتی دلار بالا و پایین رفت من وارد اضطراب میشوم؟ اگر میشوم مشخص است که قلب تعلق به دنیا دارد.
قلبی که تعلق به دنیا دارد وقتی دنیا متلاطم میشود قلب ما هم متلاطم میشود
🔹اما اگر قلب ما ساکن و آرام است. وقتی وضعیت اقتصادی بالا و پایین میرود ،من تلاشم را میکنم اما قلب من تعلق به دنیا ندارد در عین حال ثروتمند هم باشم این اشکالی ندارد. قلب اصلاً مشغول نیست و به یاد امام است.
🔸اگر احوالات امام خیلی برای من مهم است.مثلاً اگر شنیدم که عصرهای جمعه دل آقا میگیرد و ناراحت است.در آن هنگام قلبم در غم سنگینی قرار میگیر. پس مشخص است که طلب من آن محبت واقعی است.
🔹اگر تلاش و فعالیت ما بر این اساس باشد که ما آن چیزی را که برایش تلاش میکنیم،دوست بداریم و ذهن و فکرمان را درگیرش کنیم آن تلاش ظاهری باعث میشود که آن محبت باطنی ما تقویت شود.
🔸شخصی که محبت به امام دارد ذهن و فکرش را درگیر یک کالایی که میخواهد به دست آورد نمیکند.اینطور میگوید:اگر به دست آمد در جهت منافع زندگی از آن استفاده میکنم. اما اگر به دست نیامد برایم اهمیت ندارد.چون هدف من این نیست.
🔹نشانه اینکه میخواهیم بدانیم یک طلبی،هدف محوری و نهایی ما است یا نه👈🏻این است که اگر به آن رسیدیم یا نرسیدیم،این برای ما یکسان است و وارد استرس و اضطراب و التهاب نمیشویم.
🔸تلاش کردن برای رسیدن به امام تقویت کننده محبت است👈🏻اگر با این دیدگاه باشد که او را به عنوان هدف نهایی زندگی تعریف کرده باشیم.
🔹نشانه نزدیک شدن به امام این است که حالات امام را به صورت درست میتوانیم دریافت کنیم.
💥شاخصه این است👈🏻هر چقدر ما به منبع محبت امام برسیم آن امواجش بیشتر در ما اثر میگذارد و حالات امام را بیشتر ادراک میکنیم
🔹نزدیک شدن دنیا نشانهاش این است که تحولات دنیا در ما اثر دارد مثلاً وقتی موجی در دنیا ایجاد میشود،مثل وضعیت بد اقتصادی،درون ما هم متلاطم میشود.
🔸وقتی ما محبت در قلب را به خارج سریانش دادیم با این هدف که محبت را تقویت کنیم و در وادی طلب قرار گرفتیم، این محبتی که سریانش دادیم به خارج،بر محبتی که در مقابلش است غلبه پیدا میکند و آن را فانی میکند و قلب انسان در نهایت یک طرفی میشود.
✨ قلب انسان دو جهتی نیست که دو تا محبوب داشته باشد.
🔹انسان نمیتواند خودش را فریب بدهد مثلاً بگوید من اگر نهی از منکر کنم دیگران مسخرهام میکنند و خداوند به این مسخره کردن راضی نیست در اینجا میبینید احوالات دنیاییها برایش مهم است.
شخصی که محبت امام را دست نخورده در قلبش رها کرده و هیچ گونه تصرفی در آن نکرده این محبت قوی نمیشود.و محبت امام از بین میرود،این شخص دیگر بیچاره شده است.
🔸اما شخصی را میبینید برای امام با توجه دعا میخواند سعی میکند دیگران را نسبت به امام آگاهی ببخشد،تمام کارهایش به عشق امام انجام میشود و تلاطمهای اقتصادی در او اثر ندارد.و ذهنش به سمت امام است.این شخص به جایی میرسد که دنیا هیچ اهمیتی برایش ندارد و تنها چیزی که برایش اهمیت دارد این است که در طول این زمان بیست سال و پنجاه سالی که به او فرصت دادند باید به امام برسد و هنوز نرسیده است.این شخص محبتش قوی میشود ودر نهایت به امام میرسد
🔹خداوند از امام جدا نیست و ما تنها راهی که داریم به خداوند،همان محبت به امام است.
✨اشخاص بر اساس مقدار راه پیموده شده به سمت امام است که درجاتشان قوی میشود
✨والحمدلله رب العالمین✨