قسمت دوم نجم‌الثاقب جلسه ۵۱ 💠هر انسانی کمالاتی در وجودش هست.این کمالات در وجود تک تک افراد شدت و ضعف دارد در نظام وجود اصلا کسی پیدا نمیشود که هیچ کمالی نداشته باشد. چون عدم صفات کمالی به منزله عدم است.‌ کمال وجود است ومقابلش عدم است.عدم محض وجود ندارد. 🔸شما در زیارت جامعه کبیره میخوانید:هر خیری هست،شما معدن اش هستید. معدن به معنای اصل و مبدا است.معدن،منبع افاضه است. 🔹امام هادی میفرمایند:«إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ» اگر از خیری ذکر شود،اول آن خیر شمایید. 🔹مثلا یک شخصی کافر است،اما بخشنده است.بخشندگی آن بُعد خیریت این شخص است.و شما از بخشنده بودنش میگویید.ان کفرش را که بُعد نقص اش هست را کاری نداریم. 🔸عرفا معمولا خیر مردم را می‌بینند.به همین جهت است مردم را دوست دارند.اما انسان های که پایین اند،معمولا جنبه ی سلبی و نواقص را میبینند،مثلا میگویند فلانی بد اخلاق است. ✨هر شخصی جنبه ی خیری دارد و ما باید آن جنبه ی خیرش را ببینیم. 🔹شخصی که بخشنده هست،این یک نمود و ظهوری از بخشندگی هست.این رفتار خوش یک اصلی دارد 🔸که میفرماید إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه اگر از خوبی یاد شود، آغاز و ریشه و شاخه و سرچشمه و جایگاه نهایتش شمایید 🔹مثلا شخص خوش اخلاق است،و همه مردم او را دوست دارند.میفرماید:این که شما دارید میبینید،یک تصویری در آینه هست.شما صاحب تصویر را ندیدی. صاحب تصویر اصل و معدن خوش رفتاری است.این شخصی که خوش رفتار است،خوش رفتاری از خودش نیست.ایشان فقط یک آینه است که دارد دیگری را نشان میدهد. 🔸برخی رفتارهای خوش را،علم،جود،زیبایی و...را به خود شخص اسناد میدهند در حالی که این شخص فقط یک آینه است که دارد صاحب آن تصویر و صفت را نشان میدهد. 🔹اما برخی آن رفتار خوش را اسنادش میدهند به آن معدن و اصلش. و میگویند او چقدر زیباست که به این صورت جلوه کرده است. 🔸ما وقتی در مقابل صفات کمالی یک شخصی قرار می‌گیریم و از فضایل اش سخن میگویم،چه بدانیم چه ندانیم داریم ثنای امام را می‌گوییم. 🔹اهل حجاب فکر می‌کنند دارند مجد و ثنای یک انسان عادی را می‌گویند.اما اهل باطن مردم را رصد می‌کنند که دارند همدیگر را حمد می‌گویند،می‌بینند که این حمد دارد به سمت امام عصر به سمت آن معدن و اصل میرود. ✨پس امام احمد است.بالقوه نیست و بالفعل است. 🔸انسان وقتی به این بُعد توجه می‌کند یکی از امراض قویه باطنی‌اش از بین می‌رود و آن مرض باطنی عجب است. 🔹چرا انسان دچار عُجب میشود؟ چون صفات زیبایی را در خودش می‌بیند و به خودش اسناد می‌دهد.و می‌گوید من چقدر زیبا هستم. 💥عُجب از گناهان کبیره است و انسان را مستقیم وارد جهنم میکند.و باعث میشود هیچ کدام از اعمال انسان پذیرفته نشوند.هر چقدر این شخص با کمال تر شود،فرو تر میرود. 🔸رشد معنوی برای شخصی که در مقام عجب است جنبه استدراجی دارد.و هر چه شدت عباداتش که بیشتر می‌شود به ضررش تمام می‌شود چون هر چه کمالاتش بیشتر نمایان می‌شود،خودخواهی و خودبینی‌اش هم بیشتر می‌شود.و منیت اش شدت میگیرد. 🔹خطاش کجاست؟خطاش آنجاست که صفات یک شخص دیگری را دارد به خودش اسناد می‌دهد.این صفات امام است که در وجود تو جلوه کرده و باید امام را ثنا بگویی نه خودت را. 💥دوری از امام بدترین حالت ممکن برای انسان است.چون انسان وقتی از امام دور شود از اصل و حقیقت خودش دور شده است. 🔸عجب موجب می‌شود که انسان از امام دور شود و صفات را به خودش اسناد دهد و این موجب می‌شود انسان وارد وادی غَصب شود. در فقه غَصب موجب بطلان عبادت میشود. 🔹اگر شخصی صفات را غصب کند نمی‌گوییم نمازش باطل است اما این شخص صفات را به خودش اسناد داد و وارد یکی از مریضی‌هایی روحی می‌شود به اسم خودبینی و خودپسندی. 💥خودبینی و خودپسندی موجب می‌شود عبادات از لحاظ باطنی پذیرفته نشوند. ✨بین مقبولیت عبادت و صحت عبادت تفاوت است. 🔸شخصی که عجب دارد،از لحاظ ظاهری نمازش درست است اما از لحاظ باطنی حد نصاب پذیرش را ندارد.چون صفات امام را غصب کرد و به خودش اسناد داد. 🔹جمع بندی: بحث در مورد احمد بود کسی که شایسته ثناست. امام لحظه به لحظه دارد ستایش می‌شود و همه دارند امام را ستایش می‌گویند اما خودشان توجه ندارند. 🔸دانستن و ندانستن ما تاثیری در صورت مسئله ندارد اما روی روحیات خودمان اثر دارد.اگر من بدانم دارم امام را ستایش می‌گویم به ایشان نزدیک‌تر می‌شوم. 🔹اگر با این دیدگاهی که امروز القا کردیم شخصی بیاید و روی باطن خودش کار کند که هر گاه شخصی را ستایش می‌گوید از ظاهر این قالب عبور کند و امام را در مقابل خودش قرار دهد و بگوید این صفتی که در این آقا نمایان شد،یک میلیاردم صفت شماست.و شما چقدر زیبایی.این خودش یک توسل باطنی هست و حجاب‌ها را از بین می‌برد و موجب می‌شود انسان همیشه با امام مواجه باشد. ✨والحمدلله رب العالمین✨