✨بسمالله الرحمن الرحیم✨
خلاصه نجم الثاقب جلسه
#۵۸
💠انسان برای شناخت حقایق دو راه دارد:۱) راه علم حصولی۲)راه علم حضوری و شهودی
🔸علم حصولی:علومی که ما از طریق تعلیم به دست میآوریم در ذهن ما مفاهیمی به وجود میآورد که ما از طریق مفاهیم پی به حقایق و موجودات میبریم
🔹علم حصولی نمیتواند حقایق موجودات را آنگونه که هستند به ما نشان دهد ما از طریق این علم میتوانیم آثاری از موجودات را بشناسیم.
🔸علم حصولی یک زمینهای را فراهم میکند که نفس و جان ما آمادگی پیدا کند برای ورود به علوم بالاتر.
✨سیرعلمی باید بر اساس ترتیب و درجات باشد.انسان پله پله بالا میرود.
✨ذهن انسان محدود است و فقط موجودات محدود را درک میکند.علم حصولی نمیتواند موجودات نامحدود را ادراک کند.
🔹علم شهودی یا حضوری یا ذوقی: علمیست یافتنی.علم حضوری دست یافتن به ذات آن موجود خارجی ست،نه فقط دست یافتن به یک مفهوم و لفظی از آن.
✨اگر انسان در علم حصولی توقف داشته باشد و عزم بالا رفتن نداشته باشد باطنش فاسد میشود.
✨به علوم حضوری،معرفت میگوییم و صاحب علم حضوری را عارف میگویند.
🔸انسان در مرتبه ارتقا به هر مرتبهای برسد تبدیل به آن مرتبه میشود.
🔹انسان روح ملکوتی اش باید تبدیل به حقایق نظام هستی بشود
🔸خداوند در قرآن فرمودند: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ.
ما جن و انس را خلق نکردیم جز اینکه مرا عبادت کنند.
🔹در کتب تفسیر فرمودند مقصود از عبادت عرفان است یعنی مردم مرا بشناسند.
🔸وقتی انسان خدا را شناخت و شناختش حقیقی باشد در این صورت صفات الهی در درونش جلوه میکند.
🔹آیا خدا را به علم حصولی میتوان شناخت؟خیر.علم حصولی فقط سوالاتی در ذهن انسان ایجاد میکند.ما هر چقدر بیشتر در مورد خداوند تحقیق کنیم کمتر به او میرسیم چون از طریق ذهنمان میخواهیم به خداوند برسیم.و ذهن انسان محدود است و خداوند نامحدود. و موجود محدود نمیتواند نامحدود را ادراک کند.
🔸یک راه شناخت هست که به آن راه سنخی میگویند.یعنی ما هر چقدر شباهتمان به خداوند بیشتر شود،خودمان را بیشتر میشناسیم.و از طریق شناخت خودمان به خداوند میتوانیم آگاه شویم.
🌀روایت: برای خداوند ۹۹ اسم هست که هر کس اینها را احصا کند وارد بهشت میشود.
برخی فکر کردند اسماء را در ذهن حفظ کنند وارد بهشت میشوند و به خطا رفتند.
مقصود از احصاء یعنی واجد شدن،یعنی تخلق.
یعنی وقتی میگوییم خداوند جواد است.یعنی ما باید انقدر ببخشیم که این اسم در ما ظهور پیدا کند.یعنی هر کسی ما را میبیند بگوید او خیلی جواد است.
🔸تا مظهر آن اسم نشویم نمیتوانیم بشناسیم.شناخت خداوند از طریق تخلق است.
💥همین بحث در مورد امام زمان(ع)هم پیاده میشود
🔹چه کسی به امام زمان(ع)نزدیکتر است؟و چه کسی از او دور است؟
نزدیکی و دوری دو قسم است.
✨۱)نزدیکی و دوری جسمانی.مثل این درخت به کوه نزدیک است.یک خودرو وقتی به دیوار نزدیک میشود شبیه دیوار نمیشود.
✨۲)نزدیکی و دوری روحانی.دو موجود از لحاظ روحی زمانی به هم نزدیکند که به هم شبیه باشند.
🔸شخصی ۹۹ تا صفت دارد.شخصی دیگر ۱۰ تا از آن صفات را به دست آورده.ایشان ۱۰ درصد به او نزدیک شده و شبیه او شده.
و اگر شخصی ۱۰۰ درصد از صفات را به دست آورد،ما میگوییم این دو شخص یکی شدند و بینشان وحدت ایجاد شد.
🔹حضرت امیرالمومنین به منزله جان پیامبر بود چون تمام صفات پیامبر در درون امیرالمومنین نمودار بود.
حال این دو جسمشان کیلومترها از هم دور هم باشد اهمیتی ندارد چون روحشان یکیست و از هم باخبرند.
💥هر چقدر شباهتها بیشتر باشد نزدیکی بیشتر است.شباهت معرفت ایجاد میکند.
🔸اگر کسی صفات امام زمان(ع)را در درون خودش پیاده کرد امام زمان(ع) را میشناسد هر چقدر معرفتش بیشتر شد نزدیکیاش بیشتر میشود.
🔹حقیقت امام زمان(ع) ظهور و تجلی خداست.اگر شخصی هیچ ارتباطی با امام زمان(ع) نداشته باشد و در ذهنش یک خدایی ساخته باشد آن خدای ذهنی و وهمی است و فکر میکند که با خداوند ارتباط دارد.
🔸ما از راه ذهن راهی به سمت خداوند نداریم بلکه از راه دل راه داریم.
🔹در حقیقت وقتی انسان دل شکسته میشود ارتباطش با امام زمان برقرار میشود و امام زمان که همان ظهور خداوند است ما را مرتبط به خدا میکند.
🔸میبینید در حالت آرامش هر کاری میکنید نماز بخوانید میبینید ارتباط وصل نمیشود. چون در حالت عادی انسان میخواهد با ذهنش با خداوند ارتباط بگیرد.در حالی که ذهن ارتباطی به سمت خداوند ندارد.فقط قلب میتواند مرتبط شود.
🔹امام زمان(ع) ظهور خداوند است و ما تا با ظهورش ارتباط برقرار نکنیم از آن ذات نمیتوانیم اطلاعی پیدا کنیم.
🔸ملاصدرا در کتاب شریف عرشیه میفرمایند: من میدانم به یقین,برای کسی امکان ندارد که خداوند را آنگونه که باید حقش است عبادت بکند,مگر به واسطه کسی که دارای اسم اعظم است و او انسان کامل است.
اسم اعظم یعنی او مظهر و ظهور جلوه ی الله است.