📌 کرامتی عجیب از شهید گمنام که خودش را معرفی کرد 🔹️ ۲۴ مهر۱۳۸۵ تلویزیون مراسم تشییع ۵ شهید گمنام در مسجد کوچه فیاض بخش واقع در خیابان ایران را نشان می‌داد ◇ آقا یدالله مداح روستای کاظم آباد کرمان در حال ديدن مراسم بود و با خود می گوید این شهیدان اهل کجا هستند؟ پدر و مادر آنها کجایند؟ و ... ◇ شب خواب می‌بیند که مسئولیت خاکسپاری شهید سوم را به او سپرده اند . ◇ او می گوید شهید را داخل قبر گذاشتم ، ديدم شهيد از جا برخاست. ترسيدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزديک رفتم و با شهيد صحبت و درد دل کردم. ◇ روضه قتل‌گاه امام حسین(ع) را خواندم و با شهید بر سينه زدیم. ◇ شهيد گفت: برو به روستاي خانوک، مرا آنجا به اسم حسين‌اکبر عرب‌نژاد مي‌شناسند از قول من به پدر و مادرم بگو من ديروز در تهران در اينجا دفن شده‌ام. ◇ آقا يدالله مي‌گويد: صبح زود موتور خود را برداشتم و با همسرم به طرف روستاي خانوک حرکت کردم ◇ پدر شهید را پیدا کردم و خوابم را که تعریف کردم ، عکس پنج شهيد را آوردند و گفتند اينها شهيدان ما هستند، بگو کداميک را در خواب ديده‌اي؟ ◇ به عکس شهيدان نگاه کردم. پدر شهيد هم زير چشم با دقت به من نگاه مي‌کرد. ◇ گفتم چهره شهيدي که من در خواب ديدم در ميان اين عکس‌ها نيست. ◇ عکس ديگری را آوردند، تا عکس را ديدم گفتم: بله، همين است. اعضاي خانواده با چشمان اشک‌بار براي شهيدشان صلوات فرستادند. ◇ سپاه کرمان پیگیری می‌کند و با بررسی محل شهادت، تاریخ عملیات و مشخصات شهید سوم ، شهيد حسین اکبر را تایید می کنند