. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَ العَن أعدائهم أَجْمعين جابر گوید: فرزندی داشتم که به سختی بیمار بود، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خواستم برای او دعا نماید، حضرت فرمود: برو از علی صلوات الله علیه بخواه (دعا کند) زیرا من از اویم و او از من است، با شنیدن این سخن تردیدی در دلم افتاد، به دنبال حضرت علی صلوات الله علیه رفتم، گفتند: او در جیانة است، وقتی نزد او رفتم حضرت مشغول نماز بود، بعد از تمام شدن نماز سلام کردند و سخن حضرت رسول صلی الله علیه و آله را بیان کردند حضرت فرمود: باشد و از جا برخاست و به طرف درخت خرمایی که آنجا بود رفته، خطاب به درخت کرده فرمود: ای درخت من کیستم؟ ناگاه شنیدند از آن درخت صدائی را که می‌گفت: شما امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین هستید، شمائید نشان بزرگ (خدا) و شمائید حجت بزرگ (خدا) و ساکت شد! آنگاه حضرت به من توجه نموده فرمود:ای جابر الان شک تو (در مورد مقام من) از بین رفت و قلب تو صفا گرفت، آنچه را دیدی پنهان دار مگر از اهلش. @nafsalmahmoom 38