مقدمه کتاب علل گرایش به مادّیگری؛ تحوّلات روحی مولف*
┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#شهید_مرتضی_مطهری
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
تا آنجا که من از
#تحوّلات_روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این
#دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به
#خدا پیدا کرده بودم.
#پرسشها -البتّه متناسب با سطح فکری آن دوره- یکی پس از دیگری بر اندیشهام هجوم میآورد. در سالهای اوّل مهاجرت به
#قم که هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشهها غرق بودم که شدیداً میل به «
#تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمیکردم و حجره فوقانی عالی را به
#نیم_حجرهای_دخمه_مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشههای خودم بسر برم.
در آن وقت نمیخواستم در ساعات فراغت از
#درس و
#مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، ﷼اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت میشمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت میآموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه
#فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.
به یاد دارم که از همان آغاز
#طلبگی که در مشهد مقدّمات عربی میخواندم،
#فیلسوفان و
#عارفان و ﷼متکلّمان -هر چند با اندیشههایشان آشنا نبودم- از سایر
#علما و
#دانشمندان و از
#مخترعان و
#مکتشفان در نظرم عظیمتر و فخیمتر مینمودند تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشهها میدانستم.
دقیقاً به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه مینمود و دوست میداشتم به چهرهاش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حرکاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو میکردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم
«آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس
#فلسفه_الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت.
پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در
#شخصیتی_دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت میدیدم؛
فکر میکردم که روح تشنهام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد.
اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «
#معقولات» را نداشتم، امّا
#درس_اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس
معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا
#سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آنچنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن مییافتم.
بخش مهمّی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس -و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از
#آن_استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او «
#روح_قدسی_الهی» بود...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
*
مرتضی مطهری، علل گرایش به مادّیگری، صفحات ۹ و ۱۰